نتایح جستجو

سبز می پوشی......کویر لوت جنگل می شود عاقبت جغرافیا را هم تو عاشق می کنی........

شبها.. پرنده هايش می روند روزها....ستاره هايش ببین...... آسمان هم که باشی تنهایی.......

سلام اگر مهربانی،عشق و وفاداری را به دست گذران زندگی ندهيم....

خدایا دلم بودن میخواهد......میان این همه ضمیر.... دلم معجزه میخواهد.......در حد خدا بودنت.......دلم کمی آرامش میخواهم.......آرامش عمیق..... آرامشی پر از حضور تو......بودن تو...... نفس های تند تند تو راستی خدای خوب من! دلم هوای دیروز را کرده........دیروز را.......یادت هست؟ هوای روزهای کودکی...

کوه اشک یا لبخند

چپ ماهی یا گربه

شب بستنی ی چای

پاییز انگور یا سیب

واقعیت عشق یا نفرت

خوش خط و تمیز و شیک عاشق شده است.... افتاده به جیک جیک عاشق شده است یک قلب کشیده از تو تیری در آن...... خودکار سیاه بیک عاشق شده است.......

حکم فراموشیت را آوردن من به یاد مهربانیت امضا نکردم.........

بر خاکی نشسته بودم که خدا آمد و کنارم نشست گفت مگر کودک شده ای؟ که با خاک بازی می کنی گفتم نه ولی... از بازیهای آدمهایی خسته شدم! همان های که حس می کنند هنوز خاکم و روح تو در من دمیده نشده! من با این خاک بازی می کنم تا آدمهایت را بازی ندهم خدا خندید پرسیدم خدایا چرا از آتش نیستم؟ تا هر که...

من یک زنم خالقم سوره ای به نامم نازل کرده! من یک زنم خالقم طواف نسا را واجب کرده که بدون آن حتی حج ات قبول نیست من یک زنم خالقم به تو دستور داده که حجر اسماعیل را طواف کنی جایی که یک زن،هاجر در آن دفن است من یک زنموخالقم گفته باید ۷ بار پا در جایی یک زن، هاجر بگذاری و آنقدر سعی کنی تا خدایت...

خدا خیر دهد این کفشهایی بند دار را.... که رفتنت را دقیقه ای به تاخیر می اندازند.......

همانقدر که باید قربان صدقه روی ماه بی آرایش زن رفت! باید فدای خستگی های مرد هم شد!! همانقدر که باید بی حوصلگی های زن را طاقت آورد کلافگی های مرد را هم باید فهمید...

گاهی دلت از زنانگی میگیرد میخواهی کودک باشی دختر بچه ای که به هر بهانه ای به آغوشی پناه میبرد و آسوده اشک میریزد زن که باشی باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی

آهای پاییز حواست جمع باشد که دور تو شاعرانه هايت خط خواهم کشید اگر با آمدنت... او حتی یک سرفه کند

خنده هايم شکلاتی شدن ولی زیادی خالص تلخ تلخ....

صدای پای باد را می شنوم همین نزدیکیهاست پشت در یا لابه لای درز پنجره دستانم را بگیر بگذار اینبار مرا با خود نبرد باران

سرانجام کشف شد که... صاحب بیمارترین افکار و خشنترین قلب ها مردانی هستند که زود به زود عاشق می شوند...