نتایح جستجو

تنهایی نتهایی فقط تنبیهی است برای روزهای دوست داشتن او....

چشم به راه کسی بمان که آمدنش بوی ماندن بدهد.. بی قرار قدمهایش شوی و بی تاب آغوشت شوی... طوری در آغوشت بگیرد که خودت را مچاله در آغوشش کنی و بگویی.... من دلم گم شدن میخواهد،گم شدن میان آغوشت...

حالا تو هم نیا! تو هی نباش..... همین که میدونم صبحها چه ساعتی بیدار میشی کافی....! همین که میدونم دقیقا چه ساعتی از شب غرق خوابی.... از سرمم زیاده.... حالا تو هم هر نباش بالاخره آوازه من به گوشت میرسه،شاید سالها بعد دخترت که عاشق شد،وقتی دیدی دیوانه وار عشق می ورزد به پسری که اونو نمی خواد...بی...

او خدای خودش را دارد و من خدای خودم را... خدای او بر قاعده و قانون است و از قدیم همین بوده.... خدای من بر اساس نیازم وتجربیاتم است و هر روز کاملتر از دیروز... او خدا را در کنج خانه و معجزه می بیند.. من خدا را در آسمان و درون خودم!در قطره ای باران،بغض هایی پر از اشک،در شادی از ته دل، در ثانیه...

دیوانه وار هم که عاشقش باشم... پای غرور دخترانه ام بیاید وسط تنها یک کلمه میگویم.... مهم نیست......

من یک دخترم... میبینم......میفهمم اما سکوت میکنم تا تو نفهمی حواسم به تمام جزییات این دنیا هست تمام و کمال..... بی هیچ سانسور من یک دخترم... دلم که بشکنه.... دیگر بند نمی خوره اما به رویت نمی آورم که زخمش ناعلاج است من یک دخترم... صافم.... ساده ام..... واین دختر بودن را دوست دارم.....

تولدت مبارک با یک عالمه گل رز خوشحالم پیش خانواده هستی وهمچون تنها......نباشی

بله گل سرخ و سفید مظهر پاکی شما هم؟

بانو وار حسادت می کنم؟ دلم آغوش پر آرامش را میخواهد که زیر باران گرمم کند.. دلم می خواهد کسی باشد.... خوب باشد مهربان باشد.. همه بودن هايش فقط ققط مال من باشد......

گفته بودم بی تو سخت می گذرد.... بی انصاف حرفمو پس می گیرم بی تو اصلا نمی گذرد.....

راه که می روی عقب می مانم نه برای اینکه نخواهم با تو هم قدم شوم... میخواهم پا جای پایت بگذارم تا مواظب باشم..... میخواهم رد پایی را هیچ خیابانی در آغوش نکشد.... تو فقط برای منی.....

به تنها زیبای زندگیم.....

دوستت دارم ها را سنجاق می کنی به موهایم...... شانه می کنم طغیان کره های مشکی را... کف اتاق پر می شوداز دوستت دارم ها......

رفتن که بهانه نمیخواهد..... یک چمدان میخواهد از دلخوریهای تلنبار شده.... گاهی حتی دلخوشیهای انکار شده رفتن که بهانه نمیخواهد..... وقتی که نخواهی بمانی.... با چمدان که هیچ.. بی چمدان هم می روی ماندن اما بهانه میخواهد...... وقتی که بخواهی بمانی.... حتی اگر چمدانت پر از دلخوشی باشد خالیش می کنی و...

عشق تملک معشوق است و دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست..... در عین تفاوتها،تفاهم داشتن،دوست داشتن،احترام گذاشتن به عقاید ونظرات هم..... وگذشت.......

نه ساعت آغازم می کند نه تقویم پایانم می دهد... لحظه شماری اتفاقی هستم که نمی افتد..... (محمد علی بهمنی)

واحد اندازه گیری فاصله متر نیست.... بلکه اشتیاق است.... مشتاق که باشی حتی یک قدم هم فاصله است....

دل......... اتفاقی ترین اشتباه دنیاست.... بسته میشود آنجایی که نباید و کنده میشود از جایی که نباید....

بعضی ها آرامش مطلق اند،لبخندشان.....تلالو برق چشمانشان........اصل کار،تپش قلبشان...... انگار که یک دنیا آرامش را به رگ و ریشه اش تزریق می کنند........ و آنقدر عزیزند.........انقدر بکرن که دلت نمی آید حتی یک انگشتت هم، بخورد بهشان........میترسی تمام شوندو تو بمانی یک دنیا حسرت بعضی ها...

دلتنگی مرگ تدریجی است....... دلم برایت تنگ شده می خواهم انقدر برایت اشک بریزی تا غبار فاصله از قلبم تمیز شود ولی می ترسم....... تهران ونیز شود.....