زیباترین قول تو این است که هرگز باز نخواهی آمد...
من زاده قول تو هستم در غبار...
پس می دانم رنج در خانه است و در انتهای پله ها خانه دارد
تنها انزوای من است که هر باران مرا شکر می کند
که تا صبح دگر زنده هستم.....
در خلوت خانه از میان این همه عادت ها و سوگندها
فقط ترا صدا کردم
زیباترین قول تو...