نتایح جستجو

  1. Gelveh

    خورشید که باشی هر روز می آیی و هر روز میروی ، منظم و دقیق کسی قَدرت را نمی داند در حضورت سایه...

    خورشید که باشی هر روز می آیی و هر روز میروی ، منظم و دقیق کسی قَدرت را نمی داند در حضورت سایه بانی جستجو می کنند سایه را می پسندند و بر تو ترجیح می دهند با آنکه تمام وجود و هستِ آن سایه از توست تمام زندگی شان را از تو دارند، اما از تو روی بر می تابند ولی ماه که باشی یک شب هستی و یک شب نیستی یک...
  2. Gelveh

    مشاعرۀ سنّتی

    ما را که خماریم به کافور انداز در شط شراب و جوی انگور انداز ما لنگه به لنگه ایم ای مرگ بیا از پا درمان بیاور و دور انداز
  3. Gelveh

    معماری با مصالحی از جنس دل

    دنیا یکجور نمیماند ، همانطور که هوا ، که فصل ، که زمین یکطور نمیماند ، آدمها و رفتارها و دنیایشان هم... شاید روزهایی بوده که بهترین چیزهای زندگیت ، تنها مال او بوده و بس ، روزهائی که خیال نبودنش هم حتی ، اشکت را درآورده ، اما ، دنیا یکجور نمیماند... کسی که چشمهایت را بوسید و گفت تا ته...
  4. Gelveh

    یک جرعه کتاب..

    عزیز میگه مردها ، هرقدر هم که بزرگ بشن و باسواد بشن و پولدار بشن باز هم مثل بچه ها هستن ، زود قهر میکنن زود پشیمون میشن زود هم آشتی میکن ، ممکنه جلوی زنا چیزی نگن اما تنها که شدن شروع میکنن به بغض کردن.برای همینه که کسی گریه مردها رونمی بینه. زنها هرچقدر کوچیک باشن, اما مادرن و پناه...
  5. Gelveh

    گفتگوهای تنهایی

    میدونے؟ مـن عـ ــ ـاشق شبام ... یهو همہ میــرن ... ڪسے ڪنارت نمیمونہ ... فقط خودت میمونے و آهنگاے لعنتے ... فقط خودت میمونے و اشڪات ... تنهاے تنـ ــ ــ ــها ... یهو میبینے ... عع!!صبــ ــ ـــ ــح شد ...
  6. Gelveh

    مشاعرۀ سنّتی

    تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را
  7. Gelveh

    گفتگوهای تنهایی

    هیچگاه موهایم بلندِ بلند نبوده... هیچوقت اصلا رژ لب قرمز لب هایم را دلفریب نکرده.... اصلا به گمانم هیچوقت چشمانم دل هیچ احدی را نبرده باشد... هیچوقت توی بچگی ام هیچ عمویی لپم را نکشیده و نگفته :به به چه دختر نازی.... حیف...اصلا هیچوقت خدا معشوقه ی شعر هیچ مردی نبوده ام... هیچکسی هم...
  8. Gelveh

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    زندگی یک مشکل نیس که باید حلش کرد، بلکه یک هدیه است که باید ازش لذت برد
  9. Gelveh

    رد پای احساس ...

    برایِ هرکس که دست در دست از کنارت گذر می کند آرزویِ تا به همیشه بودن داشته باش لبخند بزن و ببخش ببخش تمامِ کسانی را که روزی میانِ تنهاییت جایِ پا گذاشتن خاطره برایت ردیف کردند کنارِ طاقچه ی خیالت ببخش و باور کن خوب بودن خوب ماندن همان چیزیست که آن ها به خیالِ خامشان از...
  10. Gelveh

    مشاعرۀ سنّتی

    تو هیچ وقت پس از صبر من نمی ایی در انتظار چه خالیست جای چشمانت
  11. Gelveh

    گفتگوهای تنهایی

    فڪر ڪنم مُـــرده ام من موهايم ديگر بلنـــــد نمي شود پلڪ هايم نمي پرد قلبم تـــــير نمي ڪشد دلم شـــــــور نمي زند ڪفِ پاهايم ذوق ذوق نميڪند چشمانم سياهي نمي روند و گلويم ديگر بغــــــض نمي آورد ديگر حتــــي عاشقانه نوشتن هم نمي آيد تنها چيزي ڪه در من جريان دارد، همان خاطراتِ...
  12. Gelveh

    مشاعرۀ سنّتی

    تاریکم و از طلوع ترسی دارم مغرورم و از خضوع ترسی دارم دلگیر غروب جمعه ای هستم که از شنبه و از شروع ترسی دارم
  13. Gelveh

    خلوتی با خدا

    خدایا خسته ام از قضاوت شدن توسط آدمات خسته ام از لبخندهای اجباری ک روی لبم میارم تا کسی نفهمه دردهامو خسته ام ازاشک هایی ک توی تنهایی میریزمو کسی نیست اشک هامو پاک کنه خسته ام ازحرفایی ک بدونه شناخت پشت سرم میزنن خسته ام ازاین همه درد،بغض و... میشه تمومش کنم :cry:
  14. Gelveh

    معماری با مصالحی از جنس دل

    آدم که دلش بگیرد، دردش را به کدام پنجره بگوید که دهانش پیش هر غریبه ای باز نشود..!؟ #لیلا_کردبچه
  15. Gelveh

    🔺️🔻 عکس نوشته ها

  16. Gelveh

    رد پای احساس ...

    کسی را دارید که با شنیدن نامش قلبتان می دود و با فکر کردن به لبخندش نور به دنیایتان پاشیده می شود؟ کسی که حتی یک روز ندیدنش لحظه هایتان را بیهوده و تلخ و طاقت فرسا می کند؟ تصور کنید این عزیز محبوب موهایش خاکستری شده، وقتی می خندد چند هاشور عمیق فاصله چشم ها و گونه هایش را نقاشی می کند. فکر...
  17. Gelveh

    گفتگوهای تنهایی

    یک غم هایی در زندگی هست که همیشه همراهتند... همه جا کنارت هستند و نمی شود هیچ کجا،جایشان گذاشت... نمیتوان به بهانه آمپول زدن باخودت نبریشان... همه جا با تو می آیند،ولت نمیکنند،نه در حمام نه هنگام خواب نه وسط عروسی نه سرکلاس و نه وسط قهقهه های بلند... مدام ته دلت را قلقلک میدهند...
  18. Gelveh

    رد پای احساس ...

    حالا که بیشتر شبیه آدم بزرگا می شوم دلم برای کودکی هایم تنگ می شود ! نگاه کن! کودک درونم دلش میخواهد شیطنت کند.... خدای من ... طفلک درون من باورش نمی شود این همه سال را بدو بدوکرده .... اصلا خستگی هم حالی اش نیست... هیس..... برای بزر گ شدن کمی تمرکز میخواهم..... دیروزنبض احساسم...
  19. Gelveh

    یک جرعه کتاب..

    باید به فکر ساختن یک بادبادک بود ، هنوز هم با مشتی نخ و کمی کاغذ می‌شود به گیس طلای خورشید رسید. کودکی که با مسلسل بازی کند، جهان را نجات نخواهد داد... مقدمه_کتاب_یک_مرد اوریانا_فالاچی ترجمه یغما گلرویی
  20. Gelveh

    رد پای احساس ...

    مرد كه قهر می كند می زند بيرون تنها يا با دوستان چرخی می زند می رود جايی هوايی عوض كند.... زن اما...... اشكهايش با بوی پياز و ادويه باز قاطی می شود پاتوقش اما همان چندمتریِ آشپزخانه است مكانی ديگر هم ندارد تا هوايش عوض شود چون اصلاً نمی شود جايی برود شام را كِی درست...
بالا