نتایح جستجو

  1. eksir

    ***** << تولد مریـــــم خانوم گله (maryam22) >> *****

    چه لطیف است حس آغازی دوباره، و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس... و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن! و چه اندازه شیرین است امروز... روز میلاد... روز تو! روزی که تو آغاز شدی! تولدت مبارک مريم جان تولدت مبارك...با ارزوي بهترينها براي شما دوست خوب
  2. eksir

    **مشاعره با اشعار سهراب سپهری**

    در کشت گمان هر سبزه لگد کردم از هر بیشه شوری به سبد کردم بوی تو می آمد به صدا تیرو به روان پر دادم آواز درآ سردادم پژواک تو می پیچد چکه شدم از بام صدا لغزیدم و شنیدم یک هیچ ترادیدم و دویدم آب تجلی تو نوشیدم و دمیدم
  3. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    درآ که کران را بر چیدم خاک زمان رفتم آب نگر پاشیدم در سفالینه چشم صد برگ نگه بنشاندم بنشستم آیینه شکستم تا سرشار تو من باشم و من جامه نهادم رشته گسستم
  4. eksir

    غزل و قصیده

    از زندگانیم گله دارد جوانیم ..... شرمنده ی جوانی از این زندگانیم دارم هوای صحبت یاران رفته را ...... یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم گوش زمین به ناله ی من نیست آشنا ........ من طایر شکسته پر آسمانیم گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند ...
  5. eksir

    شعر نو

    می رفتیم و درختان چه بلند و تماشا چه سیاه راهی بود از ما تا گل هیچ مرگی در دامنه ها ابری سر کوه مرغان لب زیست می خواندیم بی تو دری بودم به برون و نگاهی به کران وصدایی بهکویر می رفتیم خاک از ما می ترسید و زمان بر سر ما می بارید خندیدم : ورطه پرید از خواب و نهان آوایی افشاندند ما خاموش و بیابان...
  6. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد کس جای درین خانه ی ویرانه ندارد دل را به کف هرکه دهم باز آرد کس تاب نگهداری دیوانه ندارد در بزم جهان جز دل حسرتکش ما نیست آن شمع که می سوزد و پروانه ندارد گفتم مه من از چه تو در دام نیفتی گفتا چه کنم دام شما دانه ندارد در انجمن عقل فروشان ننهم پای دیوانه سر...
  7. eksir

    شعر نو

    می رفتیم و درختان چه بلند و تماشا چه سیاه راهی بود از ما تا گل هیچ مرگی در دامنه ها ابری سر کوه مرغان لب زیست می خواندیم بی تو دری بودم به برون و نگاهی به کران وصدایی بهکویر می رفتیم خاک از ما می ترسید و زمان بر سر ما می بارید خندیدم : ورطه پرید از خواب و نهان آوایی افشاندند ما خاموش و بیابان...
  8. eksir

    رباعی و دو بیتی

    گر بر فلکم دست بدی چون یزدان برداشتمی من این فلک را زمیان از نو فلکی دگر چنان ساختمی کآزاده به کام دل رسیدی آسان
  9. eksir

    يلدا بر شما هم مبارك

    يلدا بر شما هم مبارك
  10. eksir

    يلدا بر شما هم مبارك

    يلدا بر شما هم مبارك
  11. eksir

    يلدا بر شما هم مبارك

    يلدا بر شما هم مبارك
  12. eksir

    يلدا بر شما هم مبارك

    يلدا بر شما هم مبارك
  13. eksir

    يلدا بر شما هم مبارك

    يلدا بر شما هم مبارك
  14. eksir

    اوه چقدر خشن؟ خوبم ...خودت چطوري؟

    اوه چقدر خشن؟ خوبم ...خودت چطوري؟
  15. eksir

    سلام روز به خير ....سرعت گرفتيد؟

    سلام روز به خير ....سرعت گرفتيد؟
  16. eksir

    شعر نو

    لب را با لب در این سکوت در این خاموشی گویا گویاتر از هرآنچه شگفت انگیزتر کرامت ِ آدمی به شمار است در رشته ی بیانتهای معجزتی که اوست...
  17. eksir

    رباعی و دو بیتی

    گفتی سر زلف مشگسایی دارم روی خوش و لعل جان فزایی دارم داری همه چیز بی وفایی امّا من هیچ ندارم و وفایی دارم
  18. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    آن غنچه که نشکفت به گلشن لب ماست کامی که روا نمی شود مطلب ماست در عشق دو چیز است که پایانش نیست اول سر زلف یار و آخر شب ماست
  19. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    چون ننالم که در این سینه دل زاری هست راحتی نیست در آن خانه که بیماری هست دلم از سینه به تنگ است خدایا برهان هر کجا در قفسی مرغ گرفتاری هست
  20. eksir

    سلام.....بفرماييد

    سلام.....بفرماييد
بالا