نتایح جستجو

  1. ک

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    خنده‌اي کو که به دل انگيزم؟! قطره‌اي کو که به دريا ريزم؟! صخره‌اي کو که بدان آويزم؟! مثل اين است که شب نمناک است ديگران را هم غم هست به دل، "غم من ليک، غمي غمناک است!"
  2. ک

    من اون تاپيک منحوس رو بعدش ديدم... فعلا هيچي نگو سروش...

    من اون تاپيک منحوس رو بعدش ديدم... فعلا هيچي نگو سروش...
  3. ک

    سلام سروش! راسته بعد از چند روز قراره نياي؟؟ ببين تو جواب دادن، دقت کن که با دستاي خودم شهيدت...

    سلام سروش! راسته بعد از چند روز قراره نياي؟؟ ببين تو جواب دادن، دقت کن که با دستاي خودم شهيدت نکنم...
  4. ک

    سلام دوست گرامي! به يقين، علاقه‌ي شما به تالار هنر و ادبيات، از روح لطيف و زيياي شما نشان...

    سلام دوست گرامي! به يقين، علاقه‌ي شما به تالار هنر و ادبيات، از روح لطيف و زيياي شما نشان دارد...:gol: حضور شما باعث افتخار و دلگرمي من و دوستان است... هميشه تشريف بياوريد و شعر يا مطلبي به يادگار بگذاريد... :gol:
  5. ک

    دوست فرهيخته‌ام! شب تولد شما را تبريک عرض مي‌کنم! :gol:

    دوست فرهيخته‌ام! شب تولد شما را تبريک عرض مي‌کنم! :gol:
  6. ک

    براي ابراز نظر من هيچ وقت عجله نکن! دير و زود داره، اما سوخت و سوز نداره... من تا دستم خالي...

    براي ابراز نظر من هيچ وقت عجله نکن! دير و زود داره، اما سوخت و سوز نداره... من تا دستم خالي باشه، هيچ وقت نظر نمي‌دم... حداقل بايد امتياز داشته باشم...اينو براي خودم نوعي احترام مي‌دونم براي دوستان و مخاطبانم...اگر چه به ناچار با تأخير همراه باشه... :gol:
  7. ک

    عزيز دلم! تشکر‌ها محدودند... براي همين ارزشمندند...هر روز 30 امتياز ظرفيت امتياز شماست... سعي...

    عزيز دلم! تشکر‌ها محدودند... براي همين ارزشمندند...هر روز 30 امتياز ظرفيت امتياز شماست... سعي کنيد صرفه‌جويي کرده، به‌جا استفاده کنيد تا در مواجهه با مطلبي قابل تحسين، به مشکل برنخوريد... ارادتمند شما: کافر...:gol:
  8. ک

    رابیندرانات تاگور...طنین خوش آهنگ وجدان بشری

    دوست عزيز و فرهيخته‌ام! درخواست مي‌کنم با نام خودتان، دانلود اين کتاب را در "کتابخانه‌ي تالار" هم درج کرده، يادگاري ارجمندي براي‌مان به‌جا بگذاريد. :gol: (اين پست رو بعدا حذف مي‌کنم تا اسپم نکرده باشم.)
  9. ک

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    نماز شام غريبان چو گريه آغازم به مويه‌هاي غريبانه قصه پردازم به ياد يار و ديار آن‌چنان بگريم زار که از جهان ره و رسم سفر براندازم من از ديار حبيبم نه از بلاد غريب مهيمنا به رفيقان خود رسان بازم
  10. ک

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    فکر اين تاريکي و اين ويراني بي‌خبر آمد تا با دل من قصه‌ها ساز کند پنهاني نيست رنگي که بگويد با من اندکي صبر سحر نزديک است هر دم اين بانگ بر آرم از دل: واي اين شب چه‌قدر تاريک است!
  11. ک

    محفل ادبی

    ارغوان! اين‌که بياي توي محفل ادبيت بشيني و آروم صدا بزني و ملتمسانه بقيه رو دعوت کني...فکر نکنم جز خودت کسي صداتو بشنوه... پاشو يه تکوني به خودت بده، دو قدم راه تا صفحه شخصي‌شون برو، يه پيغامي بذار و کسب تکليف کن... اگه هم روزه‌اي و نمي‌توني، بگو يه تاکسي تلفني برات خبر کنم... ... در ضمن موضوعات...
  12. ک

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    مي‌کنم تنها از جاده عبور: دور ماندند ز من آدم‌ها. سايه‌اي از سر ديوار گذشت، غمي افزود مرا بر غم‌ها.
  13. ک

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    شب سردي است، و من افسرده! راه دوري است، و پايي خسته تيرگي هست و چراغي مرده.
  14. ک

    سلام دوباره برادرم!:gol: از شهرضا هستين؟ استاد "مصطفا ملکيان" رو مي‌شناسي؟ شهر کوچکي است با...

    سلام دوباره برادرم!:gol: از شهرضا هستين؟ استاد "مصطفا ملکيان" رو مي‌شناسي؟ شهر کوچکي است با انسان‌هاي بزرگ... :heart:
  15. ک

    احساستون با دیدن این عکس ........؟

    مي‌خواهم آب شوم در گستره افق آن‌جا که دريا به آخر مي‌رسد و آسمان آغاز مي‌شود (کاش من هم سکوت مي‌کردم!) :gol:
  16. ک

    دست‌نوشته‌ها

    گوشهایت را بگیر . می خواهم سکوت کنم ... واي، عجب امضايي! :gol:
  17. ک

    دست‌نوشته‌ها

    به گمان من لذت حقيقي وجود نداره! تنها التيامي در زندگي ما توي اين دنياست که لذتي واقعي است و دليلش هم تسکين دردها و رنج‌هاست! :gol:
  18. ک

    اصطلاحات خودماني

    حرف جيم (3) حرف جيم (3) جوات: جواد(تخفيف يافته‌ي جواد) ر.ک جواد جوات مبيل: اتومبيل آردي، مخصوصاً آردي سبزرنگي (يشمي) جواد: مردي که طرز صحبت و آداب و رسومش در جمع شهرنشينان با کلاس، شبيه روستاييان باشد/ کسي که لباس دِمُده مي‌پوشد. جواد ارجينال: خيلي جواد/ صددرصد بي‌کلاس جوادبازار: دهاتي...
  19. ک

    نیما یوشیج

    داستاني نه تازه داستاني نه تازه شامگاهان که رؤيت دريا نقش در نقش مي‌نهفت کبود داستاني نه تازه کرد به کار رشته‌اي بست و رشته‌اي بگشود رشته‌هاي دگر بر آب ببرد. اندر آن جايگه که فندق پير سايه در سايه بر زمين گسترد چون بماند آب جوي از رفتار شاخه‌اي خشک و برگي زرد آمدش باد و با شتاب ببرد. همچنين در...
بالا