داستاني نه تازه
داستاني نه تازه
شامگاهان که رؤيت دريا
نقش در نقش مينهفت کبود
داستاني نه تازه کرد به کار
رشتهاي بست و رشتهاي بگشود
رشتههاي دگر بر آب ببرد.
اندر آن جايگه که فندق پير
سايه در سايه بر زمين گسترد
چون بماند آب جوي از رفتار
شاخهاي خشک و برگي زرد
آمدش باد و با شتاب ببرد.
همچنين در...