نتایح جستجو

خنده های تو آرزو های من اند بخند تا بر آورده شوند

همیشه که نباید نوشت . . . !! گاهی باید فقط نشست . . . و یک دلِ سیر چشمانت را تماشا کرد . . . !!

هرگز منتظر فردای خیالی نباش،سهمت را از شادی های زندگی همین امروز بگیر...

نقطه ی عطف همین جاست همین جا که تو ایستاده ای و به چشم هایم خیره شده ای همین جا که مرا نوازش می کنی نقطه ی عطف همین جاست همین نقطه ی پیوند من و تو همین جا که برای من بهانه می شوی همین جا که دوستت دارم همین جا که غصه به دوری ماه می شود برایم همین جا که امن ترین مکان دنیاست آغوش تو ! نقطه ی عطف...

عشقی که ادم مجبور شه تو دلش نگه داره اگه یه روز بفهمه که اون طرف هیچ علاقه ای بهش نداره اگه حرف دلتو بهش بزنی دیگه بهت اهمیت نمیده بترسی از روزی بهت بگه باید جدا شیم از روزی که بهت زنگ بزنه و بگه من نامزاد کزدم دلت میخواد زمین دهن باز کنه و تو این دنیا نباشی بزاری از اون شهر بری تو یه شهر...

نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست بهترینم ، می دانم قلبم کوچکتر از آنی است که ظرفیت خوبی های تو را داشته باشد اما در سکوت پراز فریاد خود می گریم و می گویم با همین قلب کوچک به وسعت تمام خوبی ها و سادگی هایت دوستت دارم

آن لحظه که نگاهم به نگاهت خورد گره دلم لرزید سوخت پر زد تنهاییم پر شد آن لحظه صداقت در نگاهت پرزد وبه پای عشق سجده کرد تنها توبودی که گرفتی دستم را گرمی دستت شعله کشید سوخت قلبم را برای تو بهترینم.

سراب ردپای تو کجای جاده پیدا شد کجا دستاتو گم کردم که پایان من اینجا شد کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم که هرشب حرم دستاتو به آغوشم بدهکارم تو با دلتنگیای من، تو با این جاده هم دستی تظاهر کن ازم دوری تظاهر میکنم هستیتو آهنگ سکوت تو به دنبال یک تسکینم صدایی تو جهانم نیست فقط تصویر...

من یاد گرفته‌ام “دوست داشتن دلیل نمی‌خواهد…” دل می‌خواهد…! ولی نمی‌دانم چرا خیلی‌ها… و حتی خیلی‌های دیگر…! می‌گویند: این روزها… دوست داشتن دلیل می‌خواهد…!! و پشت یک سلام و لبخندی ساده… دنبال یک سلام و لبخندی پیچیده، دنبال گودالی از تعفن می‌گردند! اما من سلام می‌گویم و لبخند می‌زنم و قسم...

من یاد گرفته‌ام “دوست داشتن دلیل نمی‌خواهد…” دل می‌خواهد…! ولی نمی‌دانم چرا خیلی‌ها… و حتی خیلی‌های دیگر…! می‌گویند: این روزها… دوست داشتن دلیل می‌خواهد…!! و پشت یک سلام و لبخندی ساده… دنبال یک سلام و لبخندی پیچیده، دنبال گودالی از تعفن می‌گردند! اما من سلام می‌گویم و لبخند می‌زنم و قسم...

ﺷﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ، ﯾﮏ ﻧﻔﺮ، ﯾﮏ ﺟﻮﺭﯼ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺶ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﻮﺩ ! شاید . . . [IMG]

سیل سیال نگاه سبزت همه بنیان وجودم راویرانه کنان می کاود من به چشمان خیال انگیزت معتادم و دراین راه تباه عاقبت هستی خود را دادم آه سرگشتگی ام درپی آن گوهرمقصود چراست؟ در پی گمشده ی خود به کجا بشتابم ؟ [IMG]

دلت را خوش نکُن به ذوق مردم از باریدنت این جماعت زمانی تورا میخواهند که برایشان صرف داشته باشی وقتی دلشان تورا میخواهد که هوا گرم باشد زمین خُشک باشد همین که خیسشان کُنی ُ لباسشان کثیف شود همین که ناخواسته ضرر برسانی همین که برنامه هایشان را لغو کُنی تو را به فُحش خواهند کشید اما نگران...

دلت را خوش نکُن به ذوق مردم از باریدنت این جماعت زمانی تورا میخواهند که برایشان صرف داشته باشی وقتی دلشان تورا میخواهد که هوا گرم باشد زمین خُشک باشد همین که خیسشان کُنی ُ لباسشان کثیف شود همین که ناخواسته ضرر برسانی همین که برنامه هایشان را لغو کُنی تو را به فُحش خواهند کشید اما نگران...

دلت را خوش نکُن به ذوق مردم از باریدنت این جماعت زمانی تورا میخواهند که برایشان صرف داشته باشی وقتی دلشان تورا میخواهد که هوا گرم باشد زمین خُشک باشد همین که خیسشان کُنی ُ لباسشان کثیف شود همین که ناخواسته ضرر برسانی همین که برنامه هایشان را لغو کُنی تو را به فُحش خواهند کشید اما نگران...

زن جنــس عجـــیبــی اسـتـــــ ! چــشمــ هــایــش را کــه مــی بنــدی ، دیــد دلــش بــیشتــر مــی شــود... دلــش را کــه مــی شــکنــی ، باران لــطـافتـــ از چــشمــ هــایش ســرازیــر... انــگار درسـتــــ شــده تــا... روی عـشـق را کــم کــند...

دركجاهاي پاييزهايي كه خواهند آمد يك دهان مشجر از سفرهاي خوب حرف خواهد زد؟

غریب تر از زنی که اشک می ریزد؛ مردیست که هنوز نمی داند چگونه او را آرام کند ... [IMG]

غریب تر از زنی که اشک می ریزد؛ مردیست که هنوز نمی داند چگونه او را آرام کند ... [IMG]

به روی چشم بانو نغمه عزیز شماره 2و شماره 4