با اجازتون منم یه دونه تعریف می کنم که واقعیه :
یه بنده خدایی از دوستان با پدر که مسموم شده بود رفته بودند دکتر
دکتره از باباهه ( که سنش هم زیاد بوده ) می پرسه ، پدر جان چی شده؟
پیره مرده می خواد بگه آقای دکتر مسموم شدم ،ولی به جاش می گه :
دکتر جان فکر کنم فاسد شدم!
دکتر هم به پسرش می گه : خوب...