رفتم قدري در آفتاب بگردم.
دور شدم در اشاره هاي خوشايند:
رفتم تا وعده گاه كودكي و شن،
تا وسط اشتباه هاي مفرح،
تا همه چيزهاي محض.
رفتم نزديك آب هاي مصور،
پاي درخت شكوفه دار گلابي
با تنه اي از حضور.
نبض مي آميخت با...
بيائيد از سايه - روشن برويم
بر لب شبنم بايستيم، در برگ فرود آييم .
و اگر جا پايي ديديم، مسافر كهن را از پي برويم .
برگرديم، و نهراسيم، در ايوان آن روزگاران، نوشابه
جادو سر كشيم .
شب بوي ترانه ببوييم، چهره خود گم كنيم .
از روزن آن...