نتایح جستجو

  1. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    داشت می رفت گفتم نرو نمیتونی فراموشم کنی برگشت نگام کرد گفتم دیدی نمیتونی؟!؟ گفت ببخشید شما...؟؟
  2. رجایی اشکان

    رد پای احساس ...

    داشت بارون میبارید.... دستمو گرفت گفت: قطره های بارون رو جمع کن من بدون هیچ حرفی قطره های بارون رو جمع میکردم صدای بارون داشت گوشمو نوازش میداد که صدای شیرینش توجه منو به سمت اون جلب کرد گفت بسه ... بیا اینجا با سرعت رفتم کنارش سرشو گذاشت رو شونه هام گفت من به اندازه این قطره...
  3. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    همه میگن محکم باش هر قدر هم که محکم باشی یک نقطه یک لبخند یک نگاه یک عطر آشنا یک صدا یک یاد از درون داغونت می کنه هر قدر هم که محکم باشی
  4. رجایی اشکان

    رد پای احساس ...

    بعضی آدما مثل لیوان میمونن زیادتره ظرفیتشون که بهشون بها بدی سرریز میشن هم خودشونو به گند میکشن هم اطرافشونو
  5. رجایی اشکان

    قرارهاي بي قرار...

    منم درختی که برگ هایش را ریخت تا تو ماه را از میان شاخه هایش تماشا کنی. "علیرضا روشن"
  6. رجایی اشکان

    رد پای احساس ...

    درد دارد وقتی میرود و همه میگویند دوستت نداشت وتو نمیتوانی ثابت کنی هر شب با حرف های عاشقانه اش خوابت میکرد ...
  7. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کند هر دلی را روزگاری عشق ویران می‌کند
  8. رجایی اشکان

    رد پای احساس ...

    رفت بدون گفتن خدانگهدار شاید میدانست بدون او حتی نمیخواهم خدا نگهدارم باشد !
  9. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    همیشه برای فرار از دست یک “آدم” به “آدم” دیگری پناه برده ایم ! اعتیاد به آدم ها بدترین نوع اعتیاد است مواظب چشیدن عشق ها باشید ؛ بعضی ها طعم کشک میدهد !
  10. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    ﺑﻪ ﺑﻌﻀﻴﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻔﺖ: ﺭﻓﺘﻰ ؟! فقط ﺍﺯ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ ﺑﺮﻭ ﺩﺭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺑﺎﺷی!
  11. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    فرق سرت می دونی کجاست ؟ دوست داشتنت دقیقا بخوره همونجا
  12. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    به بعضیا باید گفت:بــپــیــچـــون ولــی نــه کــســی رو کــه خـــودش جـــاده چـــالـــوســـه:mad:
  13. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    من امشب دست دردست غم... آغوش به آغوش حسرت... همگام باپشیمانی... درکنارهم... درکنارساحل گذرعمر... تاصبح قدم میزنیم... همه باهم درسکوتی مطلق که جزصدای امواج زندگی چیزی سکوتش رانمیشکند
  14. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند گاهی فرصت نبود گاهی حوصله و من خیلی دیر این را فهمیدم خیلی دیر هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی کسی ، چیزی پیدا شود که نام من را از یاد نبرده باشد.
  15. رجایی اشکان

    رد پای احساس ...

    هر چند شاید کم دشمن داشته باشم ولی... ارزوی دشمنام مرگ من بود...... اما... کاری کردن( نمیگم کی) که جدیدا ارزوی خودمم شده مرگم.... تازگایا دارم میگم سلامتی هرچی **دشمنه**..هر چی نفرته...
  16. رجایی اشکان

    رد پای احساس ...

    از روےکینهنیــسـت اگــر خـَنجــر بــه سـینــه ات مــے زننــد ایـن مردمــــان تنـــها بــه شــرط چاقـــو دل مــــے برنـد!
  17. رجایی اشکان

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    عمیقاً باور دارم که فقط یک بار در زندگی روی می‌دهد. کسی را پیدا می‌کنی که دنیا را برایت کاملاً دگرگون می‌کند. چیزهایی را به او می‌گویی که به هیچکس نگفته‌ای و او هم همه آنها را می‌فهمد و هر لحظه احساس می‌کنی که منتظر است تا بیشتر بفهمد و بشنود. آرزوهایی را که باور داری برآورده می‌شوند به...
  18. رجایی اشکان

    [IMG]

    [IMG]
  19. رجایی اشکان

    [IMG]

    [IMG]
  20. رجایی اشکان

    کوچه های تنهایی

    دِلــَم نـہ عـِشقْ مـے خـوآهــَد.؛
نـہ دروغـﮩـآے قـَشــَنـگْ…
نـہ ادِعـآهـآے بــُزرگ…
نـہ بـزرگ هـآےْ پــُراز اِدِعـْـا..!
دِلــَم یــِک فـِنـجـآלּ قــَﮩـوه مـےْ خـوآهــَد.؛
وَ یــِکْ دوسـتْ..؛ کـہ بـشوَد با او حــَرفْ زَد و بــَعـد پـَشـیـمـْآלּ نـَشــُد ..
بالا