دلم - دیوانه - «بودن» با تو را می خواست!
اما توچی؟
تو هم میخواهی این با هم بودن را ؟
هرگاه در اغوشم میگیری
و زمزمه وار میگویی دوستت دارم
قلبم از کار می ایستد
پلک هایم میلرزد
و اشک روی صورتم را نوازش میکنه
این اشک ،اشک غم نیست
اشک شوق با تو بودن
با تو نفس کشیدن
و با تو هم اغوش...