شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو می خواندم از لایتـناهی
آوای تو می آردَم از شوق به پرواز
شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
امواج نوای تو به من می رسد از دور
دریایی و من ، تشنه ی مهر تو ، چو ماهی
دیدار تو گر صبح ابد هم دهَدَم دست
من سرخوشم از لذتِ این چشم به راهی ..
{ فریدون مشیری }