نتایح جستجو

  1. parsa.abadan

    به نفر بعد چی میگی؟

    خوبم مرسی‌ منچ هنوز هم هست تو بازار به نظرت؟
  2. parsa.abadan

    از بچه های سایت دوست داری کیا رو از نزدیک ببینی؟

    همرو یه جا اول همین آقا رضا خودمون
  3. parsa.abadan

    بيا تو به اوارتاره نفر قبلي گير بده......

    خوب آره شده که گذاشتم گ‌ل سبز طبیعت زیبا چی‌ از این بهتر دیگه این حیوان درنده چیه که انداختی به جون اون طفل معصوم ؟
  4. parsa.abadan

    امشب شب تولد یه داداشه مهربونه ه ه ه.........

    من تازه عضو شدم کسی‌ رو نمیشناسم اما خوب تولد هر عزیزی که هست بهش تبریک میگم
  5. parsa.abadan

    بيا تو به اوارتاره نفر قبلي گير بده......

    خوب شاید به ظاهر ایرادی نداشته باشه اما دلیل نمی‌شه ایرادی نداشته باشه حتما به چشم نمیاد می‌تونه ظاهری نباشه
  6. parsa.abadan

    اگه نفر قبليت رو گروگان بگيرن چي كار ميكني؟؟؟؟؟

    فکر نمیکنم کاری از دستم بر بیاد اما تمام تلاشم رو می‌کنم تا آزاد شه مطمئناً با گروگان گیر‌ها درگیر نخواهم شد
  7. parsa.abadan

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    پندی از سقراط حکیم روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود . علت ناراحتی اش را پرسید . شخص پاسخ داد ...
  8. parsa.abadan

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    چند روزی به آمدن عيد مانده بود. بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثرا" رفته بودند به شهرها و شهرستان های خودشان یا گرفتار کارهای عید بودند اما استاد ما بدون هیچ تاخیری آمد سر کلاس و شروع کرد به درس دادن. استاد خشک و مقرراتی ما خود مزیدی شده بر دشواری "صدرا". بالاخره کلاس رو به پایان...
  9. parsa.abadan

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    آن بالا كه بودم، فقط سه پيشنهاد بود. اول گفتند زني از اهالي جورجيا همسرم باشد. خوشگل و پولدار. قرار بود خانه اي در سواحل فلوريدا داشته باشيم. با يك كوروت كروكي جگري. تنها اشكال اش اين بود كه زنم در چهل و سه سالگي سرطان سينه ميگرفت. قبول نكردم. راست اش تحمل اش را نداشتم. بعد موقعيت ديگري...
  10. parsa.abadan

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    داستان مادر شوهر دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند. عاقبت یک...
  11. parsa.abadan

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    راز تـداوم یـك زنـدگی این یک داستان واقعی است! این عکس کوچک شده است. برای بزرگ شدن روی این نوار کلیک کنید. اندازه اصلی 670x469 است. اون شب وقتی به خونه رسیدم دیدم همسرم مشغول آماده کردن شام است. دستشو گرفتم و گفتم: باید راجع به یک موضوعی...
  12. parsa.abadan

    تالاار معرفي بچه هاي حسابداري

    صبر داده که این قدر طول کشیده من شب امتحان فقط یه نگایی می‌کنم و بس این ترم هم همین کار رو می‌کنم باقیش مخ زدن و تقلب هست که هیچ شانس نداریم تو این زمینه ضمن این که ۳ترم رو مرخصی گرفتم الان هم یه پارتی گردن کلفت پیدا کردم اما اصلا دوست ندارم مدرک حسابداری بگیرم اصلا با روحیات من سازگار نیست...
  13. parsa.abadan

    مشاعرۀ سنّتی

    شما که حرمت عشقو شکستین کمر به کشتن عاطفه بستین
  14. parsa.abadan

    تالاار معرفي بچه هاي حسابداري

    سلام پارسا هستم ترم ۱۶ رشته حسابداری در مقطع لیسانس تعجب نکنین درست دیدید ترم ۱۶ هستم و اصلا از این رشته خوشم نمیاد تا الان هم به زور چماق موندم البته این ترم آخرمه اما بعید می‌دونم درسارو پاس کنم چون نمی‌خوام لیسانس حسابداری داشته باشم ببخشید البته قصد جسارت به برو بچ محترم حسابدار عزیز نداشتم
  15. parsa.abadan

    خوشتیپ تر از این دیده بودی؟؟؟؟؟

    تیپ هرچی‌ باشه مهم اینه که طرف که تیپ می‌زنه ازش راضی‌ باشه من اصولا از این تفکرات خیلی‌ خوشم میاد کار به مًد نداشته باشی‌ اون چه که خودت دوست داری باش نه اون چیزی که مردم دوست دارن
  16. parsa.abadan

    سلام مرسی‌ داشتم عکس میزاشتم نصفش موند واسه فردا

    سلام مرسی‌ داشتم عکس میزاشتم نصفش موند واسه فردا
بالا