نتایح جستجو

  1. parsa.abadan

    چه اتفاقی دوست داشتی همین الان رخ بده ؟

    دوست داشتم مسافرت بودم اروپا
  2. parsa.abadan

    الان داری به چی فکر میکنی

    به اینکه واسه هفته دیگ که می‌خوام برم شیراز لباس چی‌ ببرم ؟ واسه مصاحبه کاری می‌خوام برم البته
  3. parsa.abadan

    ورود افراد ترسو به این بحث ممنوع میباشد..(به خاطر خودتون میگم)

    میذاشتمش تو آفتاب خوزستان تا یه خورده برشته شه بعد میخوردمش
  4. parsa.abadan

    اگه معلم اول دبستانت رو میدیدی چی بهش میگفتی؟

    مطمئناً بهش می‌گفتم خانم رسولی سلام من سال اول دبستان شاگردت بودم و حتما ازش تشکر می‌کردم و یه عکس یادگاری باش می‌گرفتم فامیلش رو هنوز یادم خانم رسولی یادش به خیر
  5. parsa.abadan

    فکر میکنی نفره قبلیت چه رنگی ست؟

    صد در صد آبی تشریف دارن ایشون
  6. parsa.abadan

    اسمت رو وارد کن ماشینت رو ببین....!!!!باحاله!!بیا..

    ماشین باز نیستم اما bmw رو دوست دارم
  7. parsa.abadan

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    پیرمردی تهیدست سوار بر قطار به مسافرت می رفت به علت بی توجهی یک لنگه کفش وی از پنجره قطار بیرون افتاد مسافران دیگر برای پیرمرد تاسف می خوردند، ولی پیرمرد بی درنگ ... لنگه ی دیگر کفشش را هم بیرون انداخت همه تعجب کردند، پیرمرد گفت که یک لنگه کفش برایم بی مصرف می شود ولی اگر کسی یک جفت کفش...
  8. parsa.abadan

    تالاار معرفي بچه هاي حسابداري

    من از همون اولش نباید قبول میشدم اصلا واسه کنکور درس نخوندم هرچی‌ که تو مدرسه یاد گرفته بودم رو تست زدم یه خورده تست فارسی و بینش و زبان زدم فقط متاسفانه حق یه نفر دیگه رو خوردم چون با سهمیه قبول شدم پسر جانباز ۲۵ درصد هستم دیگه هیچ وقت کنکور نخواهم داد الان هم یه کاری پیدا کردم حقوقش هم...
  9. parsa.abadan

    به نفر بعد چی میگی؟

    بگیر بخواب به نظر خسته میرسی‌
  10. parsa.abadan

    بيا تو به اوارتاره نفر قبلي گير بده......

    نمی‌شه گیر الکی‌ داد اگه دقت کنین رنگ مو با رنگ لباس میخونه و صورت زیبای این شخص هم در زیبا کردن این آواتار نقش داشته اما با توجه به این که باید حتما یه گیر پیدا کرده بنابرین بنده به ابرو این خانم گیر میدم احساس می‌کنن ابروش با صورتش مچ نیست
  11. parsa.abadan

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    خلبان های نابینا دو خلبان نابینا که هردو عینک های تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند؛ در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می کرد. زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد...
  12. parsa.abadan

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    پیر مرد روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد، همه همسایه ها برای دلداری به خانه پیر مرد آمدند و گفتند:عجب شانس بدی آوردی که اسبت فرارکرد! روستا زاده پیر جواب داد: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟ همسایه ها با تعجب جواب دادن...
  13. parsa.abadan

    اسم کسی که از همه بیشتر دوستش داری رو تو موبایلت چی سیو کردی؟

    هر جور راحتی‌ من که نگفتم حتما بگو یا باید بگی‌ شما خودتون مختارین و آزاد هر طور صلاح میدونین
  14. parsa.abadan

    مشاعرۀ سنّتی

    تو خودت قند و نباتی شکلاتی شکلاتی
  15. parsa.abadan

    اسم کسی که از همه بیشتر دوستش داری رو تو موبایلت چی سیو کردی؟

    منظور نویسنده و طراح این تاپیک مطمئناً این‌ها نبوده خوب یه چیز طبیعی هست که خانواده و پدر و مادر هر کس واسش عزیز مهم گزینه بعدی هست که شما از گفتنش سر باز میزنید
  16. parsa.abadan

    خوشتیپ تر از این دیده بودی؟؟؟؟؟

    اولا وقتی‌ میگم هرچی‌ باشه منظور اینه که در چارچوب اون قوانین و عرف و این چیزا باشه نه هرچی‌ که شما تصور کردید دوما مگه شما واسه دیگران تیپ میزنید و لباس میپوشید ؟ از دید شما شاید شخصیت تو لباس پوشیدن باشه اما من نظرم این نیست و کاملا مخالفم بهتره از روی ظاهر در مورد کسی‌ اظهار نظر نکنیم چه...
  17. parsa.abadan

    اگه خدا 24ساعت هیچ گناهیو براتون ننویسه، چیکار میکنید؟

    مطمئناً مردم ازاری نمیکنم و واسه کسی‌ مزاحمت ایجاد نمیکنم در هر شرایطی
بالا