نتایح جستجو

تا آنجا که نفس در سینه است ، یک نفس دوستت دارم تا آنجا که دنیایی هست و من زنده در این دنیا ، دوستت دارم تا اوج آسمان ، به رنگ عشق ، به رنگ روشنی ها… تا آنجایی که کسی نمیبیند ، تا جایی که کسی نمی آید ، دوستت دارم و از نهایت بی نهایت میگذرد ، نه شبیه لیلی و نه مثل مجنون قصه ها لیلی و مجنون ها...

[IMG]

[IMG]

[IMG]

مي خواهم باشم! براي چشمانت! كه ستاره شبهاي تاريك من است! براي شنيدن خنده هايت ، براي تصور آينده هاي هنوز نيامده! آينده هايي كه هرگز نخواهند آمد و فقط در تصور ما شيرين است! چه فرق مي كند؟ چه واقعي چه تصور! خنده هاي توست كه دلهره هاي هميشه ام را مي ربايد! مي ربايد و از همه حس ها آنچه به من...

نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم! نمیشنوم صدایی را آنگاه که صدای مهربانت در گوشم زمزمه میشود و مرا آرام میکند! آن عشقی که میگویند تو نیستی ، تو معنایی بالاتر از عشق داری و برای من تنها یک عشقی! ... از نگاه تو رسیدم به آسمانها ، آن برق چشمانت ستاره ای بود که هر شب به آن...

حضور آرامت مدتهاست در کنارم نیست ... ولی یاد تو مهمان همیشگی قلبم است ... دوباره تنها شده ام ، دوباره دلم هوای تو را کرده . خودکارم را از ابر پر می کنم و برایت از باران می نویسم . به یاد شبی می افتم که تو را میان شمع ها دیدم . دوباره می خواهم به سوی خاطراتم بیایم . تو را کجا می توان دید؟...

دُنبالِ وَجهیــ میــ گَــردَمــ کــه تَمثـیـلِ تـو بــاشَـد زُلـالیــِ چِشــمــ هـایَـتــ بــــــ ــی پـــــــایــــانـــــــ ـی آسِمـــــ ـان مِهـرَبـانیــِ دَستــ هــایـتــ ... نـَـــــــــــــ ـوازِشِ گـَـــــــــــ ـــندُمـــــ ـــزار وَهَمیـن چیـزهای بیــ پـایـان . نِمی...

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

روزگار با من بد "تا" کرد مچاله ام میکرد حالم بهتر از الانم بود!

وقتی دردت یکی دو تا نیست، می خواهی از "این" بنویسی، اما وجود "آن" آنقدر آزارت میدهد که "این" را به کل فراموش می کنی...

گـسترده تر از عالـمِ دلتــ ـــــنگـیِ مـــن؛ عالمــی نیــــست

وحـدتـی بـودی بـرای روح و جسـمـم .. حـالـا کـه نیستـی آرامبخشهـا ، آرام آرام مـرا بخـش بخـش مـی کننـد ...

تـو عـشــق بــودی ! ایـــن را از رفـتـنــت فـهـمـیـــدم . . .

اینجا ، همه می پرسند حال ات چطور است؟ اما هیچ کس نپرسید بالـــ ت … ....

زمین...! اینقدر پز ماهت را نده... ؛ من هم ماه دارم... ولی ، او مرا نمی خواهد ... و با من نمی ماند...!

ﺣــﺮﻑ ﺗـــــــﻮ ﮐﻪ ﻣــﯿﺸﻮﺩ ﻣــــــــﻦ ﭼﻘـــــﺪﺭ ﻧﺎﺷﯿﺎﻧــــﻪ ﺍﺩﻋـــــــﺎﯼ ﺑــﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗــــــــﯽ ﻣﯽ ﮐﻨــم!