نتایح جستجو

بــــــاورتــ بشـــــود يــــا نـــ ه ؛ روزي مي رسد كه دلت براي هيچكس به اندازه من تنگ نخواهد شد, براي نگاه كردنم,بوسيدنم,خنديدنم,اذيت كردنم,مهربونيم,صداقتم... براي تمام لحظاتي كه در كنارم داشتي... روزي خواهد رسيد كه در حسرت تكرار دوباره من خواهي بود... مي دانم روزي كه نباشم...

آماده*ام تا به تردید نفس بکشی و من بی بهانه به تنت عشق ببافم.

​

ترنم زیبای هستی ام برای دوست شدن و دوست داشتن زمان کافی نیست مهم کشش است و پایداری و برای تحکیم دیوار دوستی باید خشت های پخته محبت را به هم پیوست که حتی بلاهای مصیبت زای سرنوشت هم تخریب گر نباشند.

من تو را در آرامش لحظه ها جستجو خواهم کرد در رقص ماهی هایی که دریا ندیده اند در نگاه معصوم کودکی که نمی داند برای چه به دنیا آمده در پرواز پرنده ای در قفس پرنده ای که فضای قفس همه دنیای اوست من تو را جستجو خواهم کرد زمانی که تو را یافتم خواهم گفت من کیستم برای چه برای که زیستم ؟

میخوام چنـد خطـی بنویسم برای " تو " . " تو " ایـن کلمه ی دو حـرفـی که دنیای مـن شـده است ! . ایـن " تو " فقط دو حـرف نیست . . . " ت " : تمنـا " و " : وجود ایـن " تو " تمنای وجودت اسـت ! . میـدانـی . . . بار ها و بارها از خودم پرسیـده ام که چرا " تو ". . ؟ چرا " او " نـه ؟ از خـدا چـه پنهان . . ...

""سرآغاز نامه عاشقانه ، با نام تو مینویسم صادقانه..ای هم نفس من...هم قفس من... از عشق مینویسم ،از محبتهایت ، تا پای جان مینشینم چشم به راهت،ای همه بهانه.. مینویسم یک کلام ، عاشقانه : دوستت دارم... یک نفس در این نامه ، بی بهانه فریاد میزنم که تا آخرین نفس همنفس تو هستم.. می...

میخواهم عاشقی را از تو یاد بگیرم که چنین بی وقفه در هر زمان و مکانی یادت نمیرود باید عاشقی کنی کاش من اینگونه عاشق بودم ..... ای کاش ...

خدایـــــــا … دلم همراهی می خواهد از جنس خودت! نزدیـــک؛ بی خطــــر، بخشــــنده… بی منّـــــــــــــــــت … !

خدایا ! بگذار هر کجا تنفر است، بذر عشق بکارم هر کجا آزادگی هست، ببخشایم و هر کجا غم هست، شادی نثار کنم الهی ! توفیقم ده که بیش از طلب همدلی، همدلی کنم بیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم. زیرا در عطا کردن است که ستوده می شویم و در بخشیدن است که بخشیده می شویم

شـعـر هـای مـرا کـسـی مـي فـهـمـد کـه عـزيـزش يـکــ غـروبِ جـمـعـه بـرایِ هـمـيـشـه رفـتـه اسـت . . شـعـر هـای مـرا کـسـی مـي فـهـمـد کـه هـر شـبِــ خـدا جـایِ خـالـی اشـ را بـغـل کـردهـ گـريـه کـردهـ در نـبـودنـش تـبــ کـرده اسـت . . شـعـر هـایِ مـرا کـسـی مـي فـهـمـد کـه سـالـيـانِ سـالـ جـز...

بـاز هـواي سـحــرم آرزوســــت خـلـوت و مـژگـان تـرم آرزوسـت شـكـوه ي غـربـت نـبـرم ايـن زمـان دسـت تـــو و روي تـو ام آرزوســت خـسـتـه ام از ديـدن ايـن شـوره زار چـشـم شـقـايـق نـگـرم آرزوســـت واقـعـه ي ديـــدن روي تـــــو را ثـانـيـه اي بـيـشـتـرم آرزوسـت جـلـوه ي ايـن مـاه نـكـو را...

خدایا... قسمت و حکمت بماند برای آنها که درکش میکنند... برای من نفهم فقط ، معجزه کن...!

خدایا...! یا فریاد در گلویم را بگیر... یا بغض گلوگیرم را ... هر کدام راه دیگری را بسته.....!

او پس از شروع تحرکات ضد انقلاب در کردستان در روز ۲۷ شهریور ۱۳۵۹ به عضویت سپاه در‌می‌آید و از سوی پایگاه، داوطلبانه به کردستان می‌رود‌ و در محور ‌مریوان‌ با ضد انقلاب ‌مقابله می‌کند. این عکس تغییر سایز داده شده است. برای مشاهده در سایز اصلی ( 587‍‍×800 ) کلیک کنید. برای دیدن عکس...

مغز متفکری که نخستین موشک را شلیک کرد + عكس روزی معلم ریاضی علیرضا مرا خواست و گفت: او مرا اذیت می‌کند. به او گفتم: چطور؟ او که خیلی مؤدب است. گفت: من مسائل را از چند راه حل می‌کنم، بعد این پسر می‌گوید من هم می‌خواهم مسأله را حل کنم. وقتی پای تخته می‌آید، آن را از یک راه...