چــــــــــایت را تلــــــــخ ننـــــــــوش،
کافی ســـــــــــــــت صــــــــــــدایم کنی…
تا تمام قــــــــــندهای دلــــــــــم را برایت آب کـــــــــــــــنم…
صـدقه نــمیخواهم...
گــدایی نــمیکنم...
قـــــرض هــم نـــــمیگیرم....
به هر بــــــهایی که باشد خــریدارم..
کسی هــست...
...که..
تـــنها یک..
__ لبــــخــند ___
به من بفـُروشد...؟؟؟
گفته بودي ؛
از حال و هواي خودم برايت بنويسم
اینجـــــــا
حوالي نگاه من هميشه مرطوب است
با بارش گاه به گاه خاطراتي دور
اينجـــــــا
دلواپسي هايم
شبيه انار ترک خورده اي است!
در ارتفاع باغ
و دلتنگي هايم
شبيه دست هاي پراکنده اي است
در ازدحام شهر
!
عشق
اتفاقی ست که می افتد
گاهی پُر شتاب، مثل گلوله ای ناغافل
گاهی آرام، مثل نشتِ گاز در شبی زمستانی.
در هر حال
عشق؛ اتفاقِ کُشنده ای ست که می افتد!
(رضا کاظمی)