نتایح جستجو

صفحه 339.......آیه 56 تا 64 سوره حج صفحه 340.......آیه 65 تا 72 سوره حج صفحه 341.......آیه 73 تا 78 سوره حج

تمـام شــهر از بـس عاشـقی کـردنـد قهـارنـد ... مـن امــــا هنوز .. نـاشـیانـه دوســتت دارم !

بعضی روزها ؛ دلم می خواهد پنجره را باز کنم ، لطافتِ بِکرِ ابرها را با لبخندهایِ از تهِ دلم هم بزنم ، چشمانم را ببندم و تصمیم هایِ خوب بگیرم … بعضی روزها ، از همان گرگ و میشِ صبحش ، حالِ من خوب است … آن قدر خوب ؛ که مادرم برایم اسپند دود می کند ، و همه ی گنجشک هایِ رو به روی پنجره ؛...

بی آنکه بوی تو را بشنوم ریشه‌های سیاهم در تاریکی بیدار می‌شوند فریاد می‌زنند: بهار، بهار... شاخه‌های درختم من! به آمدنت معتادم...

ما دختر شدیم تا طره طره شب را به دستان قدرتمند معشوق بکشانیم... دختر شدیم تا چین چین دامنمان امن ترین جای دنیا باشد برای سری که پر از دردسر است... دختر شدیم تا سمبل زیبایی و احساس سمبل رقص و طراوت، و پر از شور و اشتیاق برای عاشق بودن باشیم. صورتی ترین احساسات دنیا از آن ماست اصلا بهار...

بوعلی سینا هم این لب را اگر بوسیده بود جای قانون و شفا، دیوان سینا داشتیم

"دوستت دارم" همیشه به زبان آوردن نیست، یا اگر باشد چه زبانی بهتر از بوسیدن...

فکر می کردم در این ظهر تابستانی همان تاپ سفیدت را که مثل تکه ای ابر می نشیند بر نیم تنه ی آفتاب بر تن کرده باشی اما تو باز هم غافلگیرم کرده ای با این ساتن نازک قرمز و چند تشبیه دست اول را روی دستم گذاشته ای من را به شب عید می بری به ماهی سرخ سه دمی که در تنگی بلور می رقصد به عصر...

این گونه که نگاه می‌کنی، چاره‌ای ندارم جز بوسیدنت!

مجال بوسه به لب‌‌های خویشتن بدهیم که این بلیغ‌ترین مبحث شناسایی‌ست.

بوسه‌های ما نه گزاف بود نه دروغ، پناه بود...

بوسیدنت که تمام شد در بهشت را بستند گناه ما بزرگ بود؛ این طرف دیوار زیباتر شده بود!

همیشه در یک عمر کوتاه چیزی برای غمگین ‌بودن هست مثل این ماه که می‌خواهد سرش را بکوبد به پنجره غمگین اما در کمال ادب لب‌هایم را مثل کفش‌هایم جفت می‌کنم و تو را با همان شدّت که یک درخت بریده سقوط می‌کند می‌بوسم.

"دوستت دارم" همیشه به زبان آوردن نیست، یا اگر باشد چه زبانی بهتر از بوسیدن...

آن‌قدر نگذاشتی ببوسمت که بوسه را هم ممنوع کردند. حالا نفس‌هامان هم به شماره افتاده، مثل عشق سال‌های وبا... لعنت به تو، لعنت به من، لعنت به همه‌ی ما... به‌خاطر همه‌ی بوسه‌هایی که از هم دریغ کردیم! اگر زنده ماندی از طرف من به تمام مردم دنیا بگو تا می‌توانید همدیگر را ببوسید. نسل ما همه مردند...

"دوستت دارم" همیشه به زبان آوردن نیست، یا اگر باشد چه زبانی بهتر از بوسیدن...

-در مورد احوال مادرم سارا و سردرد های او اطلاع دارم.

از عطر بهار نارنج ها‌ی حیاطمان، نویدی از عشق می رسد! به گمانم خوشبختی، این‌بار پشت در خانه‌‌ی ماست...

به احتمال ِ نبودنم فکر کن؛ به اینکه چند بوسه از زمین کم خواهد شد؟ و چند واژه از زمان؟ پیش از آنکه چشم ببندی فکر کن؛ که مرگ یک زن تا چه اندازه تعادل ِ جهان را در هم خواهد ریخت؟

به احتمال ِ نبودنم فکر کن؛ به اینکه چند بوسه از زمین کم خواهد شد؟ و چند واژه از زمان؟ پیش از آنکه چشم ببندی فکر کن؛ که مرگ یک زن تا چه اندازه تعادل ِ جهان را در هم خواهد ریخت؟