نتایح جستجو

  1. mani24

    #نرگس_صرافیان_طوفان

    هرکسی فکر ماندنِ خویش است و نقاب از حقیقت افتاده اصل مردم همین که می‌ بینی ! عابد از حُسن نیت افتاده … آدمی از هراس جان دادن از خدا هم کناره می گیرد این حقیقت عیان که باور هم ؛ علم را استخاره می‌ گیرد … بغلم کن ، اگرچه ممنوع است بغلم کن که سخت ، آشوبم گرچه شاید تو “ناقل مرگی” من به...
  2. mani24

    پریسا زابلی پور

    می شود آنقدر بوسه بارانم کنی که خواب ببرد مرا... ؟ می شود جوری صدایم کنی که قند توی دلم آب شود... ؟ می شود بنشینم کنار دستت، دستت را بیاندازی دور گردنم، بینی ات را بچسبانی به بینی ام، چشم بدوزی به چشمم، دیوانه ام کنی...؟ می شود آنقدر حریصانه و یکریز " دوستت دارم " بگویی، که دیگر گوشم...
  3. mani24

    پریسا زابلی پور

    میخواهم با کمی دوست داشتن زندگی کنم زیر سایه خودم، رها از آدم ها و یادم بماند که " عشق " رویایی ست آزار دهنده که حتی اگر تحقق یابد انتهایش دلتنگی ست میخواهم حصارِ منطق را بکشم دورِ قلبم و با کمی بی تفاوتی غلظت احساساتم را تنظیم کنم نمیخواهم این دوست داشتنِ زیاد را که آویزان می کند مرا...
  4. mani24

    🔺️هوای تو... ♡

    کاش میدانستی این روزها خسته‌ترم، ولی بیشتر کار می‌کنم... با دوستانم قطع ارتباط کرده ام. می‌توانم همه چیز را فراموش کنم. دلم که تنگ میشود میخوابم. چیزی نمی‌بینم. چیزی نمی‌شنوم. چیزی نمی‌خواهم. اشتها ندارم. زیاد حرف نمیزنم. از اتاقم بیرون آمده‌ام. همه‌ی دنیا گوشه‌ی اتاق من است. با دری که روی...
  5. mani24

    ❤❤...... مَــــــرد......❤❤

    از پله های سن بالا آمد، جایزه ی قلم طلایی ونیز را از هیئت داوران تحویل گرفت و برای سخنرانی پشت جایگاه ایستاد. کاملا میدانست که قرار است چه جملاتی را به زبان بیاورد. کلمه به کلمه ی جملاتش را بارها با خودش تکرار کرده بود. گفت:«یه روز معلممون بهم گفت هدف اون چیزیه که اگه تلاش کنی بهش میرسی. آرزو...
  6. mani24

    پریسا زابلی پور

    بسیار فکر کردم که در مورد عشق چه بنویسم که حق مطلب ادا شود من همین چند ماه پیش یک چالش عشقی را از سر گذرانده بودم و حالا هر آنچه می نوشتم کمی تا قسمتی غرض ورزانه بود... این عادت را هم ندارم که هر وقت کسی اسم عشق و عاشقی بیاورد بگویم ای بابا عشق کیلو چند... من با وجود اینهمه بی مهری همچنان به...
  7. mani24

    پریسا زابلی پور

    برایش نوشتم: " زیر نور این آباژور در ازدحام این قرص خواب های لعنتی جایی در وسعت سرد این تختخواب شب بخیر هایت گم شده است " برایم نوشت: " بخواب عادت به هیچ چیز صلاح نیست " و این منطقی ترین لالاییِ نیمه شب های من شد...
  8. mani24

    پریسا زابلی پور

    نمی توانم با " کمی دوست داشتن " زندگی کنم من " دوست داشتنِ زیاد " می خواهم دوست داشتنِ تمام و کمال یک جور غرق شدن یک جور دیوانگی محض مثل تسلیم تنی تشنه، به خُنکای قطره های باران مثل شنیدن هزار بارۀ یک آهنگ تکراری مثل یک موج سواری داغ، درآشوبِ دریایی طوفانی مثل رفتن تا انتهای راهی که...
  9. mani24

    پریسا زابلی پور

    چقدر صدای آمدنِ پاییز شبیه صدای قدم های تو بود ملتهب، مرموز، دوست داشتنی... چقدر هوای پاییز شبیه دست های توست نه گرم، نه سرد، همیشه بلاتکلیف... چقدر صدای خش خش برگ ها شبیه صدای قلب من است که خواست، افتاد، شکست... چقدر این پیاده روها پر از آرزوهای من است نارنجیِ یکدست، پُر از آدم های دست...
  10. mani24

    پریسا زابلی پور

    به دل به دست به جان مَحرَمم بودی و رفتنت به عَلَم به مرثیه به زنجیر مُحَرّمم شد... امید آمدنی هست به نذر به نذر به نذر...؟
  11. mani24

    پریسا زابلی پور

    شاید برای یکبار هم که شده باید این حس را تجربه کنی اینکه برای کسی که برایت مهم است مهم نباشی... قطعا اول باور نمی کنی به دنبال دلایلی میگردی که اثبات کنی برایش مهمی... وقتی برای قانع کردن خودت چیز خاصی پیدا نمی کنی یک تلخی ناجور پس زمینه لحظه هایت میشود و بعد از آن تقلایی بیهوده... تقلاهای...
  12. mani24

    رد پای احساس ...

    زمستان سردی بود...کنج کافه کنار پنجره نشسته بودیم. دست‌های از سرما یخ زده‌اش را دور تا دور فنجان پیچیده و به بخارِ چای‌اش خیره شده بود. دیوار زمخت سکوت را شکست، کاری که من در انجامش بی‌مهارت بودم! بی مقدمه گفت: + امسال زمستون هم بی‌رحمانه سرده ها نه؟! همانطور که شاهد عشق بازی گنجشک‌ها از...
  13. mani24

    قرارهاي بي قرار...

    من آدم "عشق دوم"بودن نیستم جانم... آدم اینکه خسته از راه برسی با کوله باری از مقایسه و انتظار استقبال گرمم را داشته باشی من تمام زنانگی هایم را در صندوقچه ی مادربزرگ پنهان کرده ام برای کسی که اولینش باشم... که اولینم باشد... این همه سال با تنهایی نجنگیده ام برای "نفر دوم" شدن!
  14. mani24

    یادداشت کن !

    کاش صدات نوار کاست دو لبه ای بود که از تموم شدنش نمی ترسیدم. می دونستم میشه برش گردوند. می دونستم یه جاهایی گیر میکنه،به خودش میپیچه. اما با دستام درست می شه. کاش صدات کیفم بود که می ذاشتم روی میز. کاش صدات مبل خونه م بود. شناسنامه بود. اسم کوچیکم بود. دستخطم بود.کاش صدات هود اشپزخونه م بود...
  15. mani24

    به نام زن... ♡

    او گل ها را دوست داشت. بچه ها را دوست داشت. آواز خواندن را دوست داشت. زیبایی را و بیش از همه، بخشش را. وقتی بیشتر فکر میکنم، او زنی بود که هرگز از چیزی تنفر نداشت! به مادرم گفتم: "او شبیه تو است. شبیه تمام زنان. دوست داشتن بخشی از واقعیت شما زن هاست... حتی وقتی می گریید، بخاطر دوست داشتن...
  16. mani24

    به نام زن... ♡

    زنان با یک دست گهواره را تکان میدهند و با دست دیگر دنیا را...
  17. mani24

    به نام زن... ♡

    ﺯﻧﻰ ﻛﻪ ﮔﻠﻮﺑﻨﺪﻯ ﺍﺯ ﺑﻬﺎﺭ ﻧﺎﺭﻧﺞ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺭﻳﺤﺎﻥ ﻭ ﻧﻌﻨﺎ ﺩﺭ ﺑﺎﻏﭽﻪ می کارد ﺑﺮﺍﻯ ﻗﻤﺮی‌ ها ﺩﺍﻧﻪ می پاشد ﻭ ﺑﺎ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺣﺮﻑ می زﻧﺪ ﻧﺎخن‌ هایش ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﻨﺎ ﺭﻧﮓ می کند ﻭ ﮔﻴﺴﻮﺍﻥ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻭﺑﺎن‌ های ﺭﻧﮕﻰ می بندد ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﺰﺍﻥ ﮔﻠﻪ ﺩﺍﺭﺩ، ﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﺍغ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺯﻣﺴﺘﺎن‌هاﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﺭ می بافد ﻭ ﺑﻬﺎﺭﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ...
  18. mani24

    فاطمه بهروز فخر

    آمدن و با هر مصیبتی ماندن کار آدم‌های بزرگ است وگرنه نماندن و با هر بهانه‌ای رفتن را همه بلدند! بیا بمان بگذار همه بدانند چه مرد بزرگی را کنار خودم دارم!
  19. mani24

    فاطمه بهروز فخر

    یک‌وقت‌هایی احساسات عجیب و غریبی در درون آدمی ریشه می‌دواند. احساساتی که گاهی ممکن است در خلوت، به وحشتت بیندازد اما نتوانی هیچ جایگزینی برای آن پیدا کنی! میل به تنهایی یکی از همین‌هاست! این میل عجیب و دوست‌داشتنی گاه به وحشتم می‌اندازد اما نمی‌توانم برای لحظه‌ای ضرورتش را در دنیای...
  20. mani24

    🔺️🔻 عکس نوشته ها

بالا