نتایح جستجو

  1. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    اوا تو هم زدی تو جاده خاکی نمیدونی که اینجا تو هلاکی:)
  2. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    خخخخ عجب حرفی تو گفتی رحمتی خان لب من را کمی کردی تو خندان
  3. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا حیران تر از حیران تر از حیران پذیرفتی تو را گریان تر از گریان تر از گریان صدا کردم دلم تنهاتر از تنها تر از تنهاییت را دید تو را یکتا لقب دادم ،تو را عرفان صدا کردم
  4. رجایی اشکان

    🔺️🔻 عکس نوشته ها

  5. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    تو ای رحمتی که همیشه از نشاط لبریزی چرا به من که میرسی همیشه پاییزی؟ ببین سراغ مرا هیچکس نمیگیرد مگر که نصفه شبی غصه ای چیزی:cry:
  6. رجایی اشکان

    معماری با مصالحی از جنس دل

    دکتر سلام! روح و تنم درد می کند چشمم، دلم، لبم، بدنم درد می کند ذوق سرودنم، کلماتِ نوشتنم دکتر! تمام خویشتنم درد می کند احساس شاعرانگی ام، تیر می کشد حال و هوایِ پر زدنم درد می کند دکتر! نگفته های زیادی ست در دلم لب وا که می کنم، سخنم درد می کند می خواستم که لال بمانم، به جان...
  7. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    رحمتی گویند نگاه دوست مرحمت باشد بیا و صحن نگاهت را به رویم باز کن
  8. رجایی اشکان

    خلوتی با خدا

    دلت را جايى ... حوالى خدا ... چهار ميخ كن كه با رفتن اين و آن نرود خوشبختی یعنی اینکه؛ خداوند آنقدر عزیزت کند که وجودت آرامبخش دیگران باشد
  9. رجایی اشکان

    رد پای احساس ...

    آدمی به خودی خود نمی افتد اگر بیفتد از همان سمتی می افتد که تکیه کرده است خودت باش،به اعتماد هیچ شانه ای اشک نریز به اعتبار هر اشکی هم شانه نباش
  10. رجایی اشکان

    معماری با مصالحی از جنس دل

    آنکه دستش را اینقدر محکم گرفته ای.... دیروز عاشق من بود... دستانت را خسته نکن.... محکم یا آرام.... فردا تو هم تنهایی
  11. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    جز غبار از سفر خاک چه حاصل کردیم سفر آن بود که ما در قدم دل کردیم دامن کعبه چه گرد از رخ ما پاک کند ما که هر گام درین راه دو منزل کردیم
  12. رجایی اشکان

    [IMG]

    [IMG]
  13. رجایی اشکان

    [IMG]

    [IMG]
  14. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    تن بیشه پر از مهتابه امشب پلنگ کوه‌ها در خوابه امشب به هر شاخی دلی سامون گرفته دل من در تنم بی‌تابه امشب شبتون خوش ببخشید نتم قطع شده بود
  15. رجایی اشکان

    معماری با مصالحی از جنس دل

    هیچ وقـت دلِ اونــایــی که گــریــه شــون بــی صــداســت رو نــشــکـنیــد . . . ؛ ایــن آدمــا هــیــچــکــسُ نـــدارن کــه اشــکــاشــونُ پــاک کـــنــه:cry:
  16. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    تو برمیخیزی از خاکستر خاموش من روزی و بغض سالیان کهنه را فریاد میرقصی هجوم بی امان تلخکامیهای دنیا را چه شیرین با دل درمانده فرهاد میرقصی
  17. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    نگاه ها همه سنگ است و قلبها همه سنگ ! چه سنگبارانی ! گیرم گریختی همه عمر ، کجا پناه بری ؟ خانه ی خدا سنگ است .
  18. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    از چوب درخت های فرتوتی که... بر شانه ی من گذاشت تابوتی که... تنهایی و عشق و درد، مخلوطی که... مرگ است به زندگی چه مربوطی که...
  19. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    پزشکان اشتباه می کنند ! نزدیکترین عضو به قلب انسان کمر اوست! هر بار که قلب کمی می رنجد کمر از ده جا می شکند!!!
  20. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    هی غلت زدم در خود و غلتک خوردم مشت و لگد بزرگ و کوچک خوردم در بند تو در پای دماوند توام یک عمر من از تو لاک پشتک خوردم :w04:
بالا