گاه گاهي دل من مي گيرد...بيشتر وقت غروب... آن زماني که خدا نيز پر از تنهايي ست...و اذان در پيش است...من وضو خواهم ساخت...
از خدا خواهم خواست که تو تنهانشوي ودلت پر ز خوشي هاي دمادم باشد
گاه گاهي دل من مي گيرد...بيشتر وقت غروب... آن زماني که خدا نيز پر از تنهايي ست...و اذان در پيش است...من وضو خواهم ساخت...
از خدا خواهم خواست که تو تنهانشوي ودلت پر ز خوشي هاي دمادم باشد
نردبان دلم شکسته است می شود برام
کمی دعا کنید یا اگر خدا اجازه داد به جای
من خدا خدا کنید
راستش دلم مثل یک نماز بین راه خسته
وشکسته است می شود برای بی قراری دلم
سفارشی به آن رفیق با وفا کنید.
يک نفر امد قرارم را گرفت / برگ و بار و شاخسارم را گرفت
چهار فصل من بهار بود ، حيف / باد پائيزي بهارم را گرفت
اعتباري داشتم در پيش عشق / با نگاهي ، اعتبارم را گرفت
عشق يا چيزي شبيه عشق بود / آمد و دار و ندارم را گرفت .