نتایح جستجو

  1. @spacechild@

    [IMG]

    [IMG]
  2. @spacechild@

    من ازاین خاک، از این قصه افلاک، ازاین باد پر ازتاب، که می ترسیدم... شانه هایی چون عشق شانه هایی...

    من ازاین خاک، از این قصه افلاک، ازاین باد پر ازتاب، که می ترسیدم... شانه هایی چون عشق شانه هایی چون دوست شانه هایی پراحساس عزیزی آمد! ومرا پشت نفس هاش بهاری بخشید! که پرازعطر لطیف همه نامش بود! ومن ازهیبت این نام به خاک افتادم! ومن ازغربت این نام میان شهرم مانده بودم غمگین! وخجالت همه تاب وتنم...
  3. @spacechild@

    من ازاین خاک ازاین قصه افلاک از این باد پراز تاب که می ترسیدم... شانه هایی چون عشق شانه هایی...

    من ازاین خاک ازاین قصه افلاک از این باد پراز تاب که می ترسیدم... شانه هایی چون عشق شانه هایی چون دوست شانه هایی پرِاحساس عزیزی آمد... ومرا پشت نفس هاش بهاری بخشید! که پراز عطرلطیف همه نامش بود! ومن ازهیبت این نام به خاک افتادم! ومن ازغربت این نام میان شهرم مانده بودم غمگین... وخجالت همه تاب...
  4. @spacechild@

    کوش؟؟:w20:

    کوش؟؟:w20:
  5. @spacechild@

    کوشی؟؟!!:w19::w20:

    کوشی؟؟!!:w19::w20:
  6. @spacechild@

    عشق یعنی ...

    و عشق... سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست! و عشق... صدای فاصله هاست! صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند... و باشنیدن یک هیچ می شوند کدر!
  7. @spacechild@

    من ازاین خاک، از این قصه افلاک، ازاین باد پراز تاب، که می ترسیدم... شانه هایی چون عشق شانه هایی...

    من ازاین خاک، از این قصه افلاک، ازاین باد پراز تاب، که می ترسیدم... شانه هایی چون عشق شانه هایی چون دوست شانه هایی پراحساس عزیزی آمد... ومرا پشت نفس هاش بهاری بخشید! که پرازعطر لطیف همه ی نامش بود! و من ازهیبت این نام به خاک افتادم! ومن ازغربت این نام میان شهرم مانده بودم غمگین... وخجالت همه...
  8. @spacechild@

    برای تو می نویسم

    من به تو خندیدم چون که می دانستم تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی! پدرم ازپی تو تند دوید... ونمی دانستی باغبان همان باغچه همسایه پدر پیر من است! من به تو خندیدم... تا که باخنده خود، پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم! بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و... سیب دندان زده ازدست من...
  9. @spacechild@

    برای تو می نویسم

    می نویسم زیر این دقایق مه گرفته تنهایی... نه از سکوت این ثانیه هام شکایت می کنم! نه از دوری چشم های تو! نه از حرف های ناتمامت! نه... می نویسم...این بار یک غزل... شاعر که نیستی اما می دانم شعرها را خوب می خوانی! -یادت است...به من می گفتی درست مثل کبوتری هستی که بالش تیر خورده! می گفتی دنبال یک...
  10. @spacechild@

    من با تو تنها نیستم.

    ساده آمدی... جارویی به دستم دادی و گفتی بروب هرچه که هست، از دلم! و من... تلاطم امواجی شدم که هم پاک کرد و هم نمک گیر! ولی تو... خوب شکستی آن چه را که نباید! و... خیالت هنوز سایه بی برگ و بار قلبم است!
  11. @spacechild@

    خواهش می کنم...همین که یه داداشی خوبی مثل تو می خوندشون کافیه:smile:

    خواهش می کنم...همین که یه داداشی خوبی مثل تو می خوندشون کافیه:smile:
  12. @spacechild@

    گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

    دوستت دارم چنان که هیچ ستاره ای را تاکنون با چنین شوقی نیافریده ای! دوستت دارم به سادگی پیچیده ترین نام خودت!
  13. @spacechild@

    وای خیلی بامزه بود!!مرسی

    وای خیلی بامزه بود!!مرسی
  14. @spacechild@

    برای تو می نویسم

    قدیمیترین درکنج خانه قلبم! چه حال که هستی و چه آن زمان که نبودی! قدیمیترین احساس زیبا... تو رابه اندازه بوی خاک که با باران می آمیزد دوست می دارم! به اندازه چشم های مهربان مادربزرگ! و دلم... به اندازه ای برای تو و آن دوچرخه قدیمیت و آن جعبه مدادرنگی های شکسته ات ونامه هایی که مادرت می نوشت...
  15. @spacechild@

    دست‌نوشته‌ها

    دوست دارم! گناهش هم گردن همون خدایی که عشق رو آفرید! تا تودنیا چیزای قشنگی هم باشه... می دونی می خواست کسایی باشن که شب رو نخوابن به هر بهونه ای که شده! آره گناهش...تقصیرش...همه چیزش گردن خود خدا! اون دنیا هم خودش می دونه با این همه گناه! تازه خیلیا هم یقشو می گیرن که چرا به اونی که دوستش دارن...
  16. @spacechild@

    [IMG] ... زندگی باید کرد!

    [IMG] ... زندگی باید کرد!
  17. @spacechild@

    [IMG] ... زندگی باید کرد!

    [IMG] ... زندگی باید کرد!
  18. @spacechild@

    [IMG] پشت این همه من... پشت این همه تو... این چهره خط خطی را بیشتر دوست دارم! می دانی چرا؟؟ به...

    [IMG] پشت این همه من... پشت این همه تو... این چهره خط خطی را بیشتر دوست دارم! می دانی چرا؟؟ به یاد کسی می افتم که خط های مبهم چهره اش مرا به خود کشید... وقتی که خوب نگاه کردم دیدم پشت آن همه زیبایی زشت ترین چهره دنیا را می نگریسته ام! ... ومن این خاطره تلخ رادوست دارم! تا دیگر... به سمت چهره...
  19. @spacechild@

    عشق یعنی ...

    اگر می گفتی آسمان... پاسخ می دادم! و اگر آب... و اگر باران... و اگر هرچیز! اما درست آمدی.. ورسیدی.. و پرسیدی.. معنای همه چیز را! راستش هنوز تکه های قافیه هایم و ساختار ردیف هایم بوی شیر می دهد! معنای همه چیز را جز دراین سردردی که ازهمان شبِ نخستین دیدارت تنهاییم راپرکرده نمی بینم! نمی توانم که...
  20. @spacechild@

    برای تو می نویسم

    برای تو می نویسم برای تو ای نخستین! برای تو که... ... نمی توانم! انگار پیش نگاهت چه نزدیک باشد و چه دور... انگار کم می آورم! انگار... نمی توانم!
بالا