نتایح جستجو

دل خوارزمشه یک لحمه لرزید/ که دید آن آفتاب بخت, خفته ز دست ترکتازی های ایام/به آبسکون شهی بی تخت, خفته

هنوز دست صنوبر بر اسستغاثه بلند, هنوز بید پریشیده سر فکنده به زیر,

کنستانتین که خداس!;);) بعدشم حالا اگه کسی این به قول شما نعمت و لطف خدا رو نخواد کیو باید ببینه؟؟ لطف کردنم زوریه؟؟؟ لذت نداره ولی فاده زیاد داره! آدم باید یدونه چرا اومده, به کجا میره و چرا؟

حالا اگه طرف خودکشی کرده باشه چی؟؟ راستی چرا تو تمام ادیان خودکشی محکوم شده؟؟ یعنی آدم حق نداره وتسه زندگی خودش تصمیم بگیره؟؟:razz:

مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا

بعد از مرگ: یا همه چی تاریک میشه و پوچی کامل حکم فرما! اون موقع می فهمی یه عمر با حرفایی مثل آخرت گذاشتنت سر کار! حالت دومی هم داره, آخرتی در کاره و می برنت مواخذه و واسه اینکه وقتی جوون بودی یه نگاه به پیرزن همسایه که گویا نامحرم بوده انداختی چوب تو ......! چی؟ وقتی جوون بودی روزه خواری...

هم خنده موج, هم تن زنبوری بر سبزه مرگ, و شکوهی در پنجه باد.

دعوا با معلم سر قلدر بازی نبود! سر دفاع از حق یکی از دوستام بود! آخه چیزی نداشتم بنویسم گفتم اینم واسه خودش غنیمته!:redface:

I dont know who to trust, no surprise everyone feel so far away from me ای عرش کبریایی چیه پس تو سرت؟ کی با ما راه میای جون مادرت؟!!

کلا تو دوران تحصیل مدرسه ای بچه آرومی بودم! بجز ا دعوا با یکی معلما تو پیش دانشگاهی و خرد کرد کمد وسایل تو همون سال شیطونی دیگه ای نداشتم!

یار مرا غار مرا/عشق جگرخوار مرا یار تویی غار تویی/ خواجه نگه دار مرا

از تولد ژان پل سـارتر بیش از صد سـال می گذرد و از خاموش شـدن چراغ زنده گی این فیلسـوف برجسـتهء معاصردر پانزدهم اپریل؛ بیسـت وپنج سـال. بلی صد سـال پیش از امروز فیلسـوف دیگری به دنیا آ مد که در اندیشـه های سـیاسی اش انسـان مرکزیت مطلق دارد. بر ضد جنگ می جنگـد و انسانها را مسئوول تمام...

من عصبانی نیستم مهندس! فقط گفتم با یه سری حقایق آشنات کنم!

من کی گفتم تاپیک رو حذف کن؟؟:razz: منم هنوز نفهمیدم شما بحثت سر چیه؟ کسی امتیاز نداد که نداد! مگه شما واسه امتیاز میای باشگاه؟؟؟ فکر کردی کسی ازت تو تاپیکی تشکر کنه یعنی اینکه هواتو داره؟؟ 2/3 ئاین امتیازا و حرفایی که اینجا زده میشه تعرف تیکه پاره کردنه! حالا اگه شمت مشکلت امتیازه تاپیک بزن! من...

آوازه اندوه آوازه اندوه در هوای تاریک – روشن آن گاه که آرام بخشی شبنم نادیده و ناشنیده بر زمین فرو می بارد زیرا شبنم آرام بخش چون همه ی آرام بخشان مهربان کفش هایی نرم به پا دارد. به یاد داری، به یاد داری، ای دل تفته، که روزگاری چه سان تشنه بودی، تشنه ی سرشک های آسمانی و چکه های شبنم سوخته و...

Put the gun in my mouth and pull the trigger I feel so alive, here

اگه آدم همچین کاری بکنه طرف مقابل ناراحت میشه و بهش بر می خوره! چون ایرانی جماعت می خواد همه باهاش موافق باشن!

Open your eyes and look outside, find the reasons why. You've been rejected, and now you can't find what you left behind. Be strong, be strong now.

داشتم دور از جهان خاکیان/خرمی از غفلتی چون ماکیان شانه ها آسوده از بار خرد/ غافل از آنها که بر من بگذرد

من این نکته گیرم که باور نکردم/ندیدم قویی به صحرا بمیرد چو روزی ز آغوش دریا برآمد/شبی هم در آغوش دریا بمیرد تو دریای من بودی! آغوش واکن/ که می خواهد این قوی زیبا بمیرد