نتایح جستجو

  1. کالیگولا

    اينجا نظر خواهي است درباره مرگ !!!!!

    ترسناکه! جایی که رسما تموم میشه همه چی!!! تمومه تموم!
  2. کالیگولا

    مشاعرۀ سنّتی

    دیو با مردم نیامیزد, مترس بل بترس از مردمان دیو سالار
  3. کالیگولا

    دوست داشتین چی بخونین چی می خونین چکاره شدین ؟

    منم واسه همین نگاه دوست دارمش! خودمم هنوز نفهمیدم چرا این دوتا به خون هم تشنن!:biggrin:
  4. کالیگولا

    مشاعرۀ سنّتی

    تقویم عمر ماست جهان, هر چه می کنیم/بیرون ز دفتر کهن سال و ماه نیست سختی کشی ز دهر, چو سختی دهی به خلق/در کیفر فلک, غلط و اشتباه نیست
  5. کالیگولا

    دوست داشتین چی بخونین چی می خونین چکاره شدین ؟

    عاشق معماری بودم و هستم! الانم دارم عمران می خونم! رشته ای که ازش متنفرم و می دونم که نه تنها 4 سال دانشجوییم رو بلکه باقی زندگیمو عذاب آور تر از اونی که هست می کنه! آسمان خانم خداییش شما عاشق چیه عمرانی؟؟:surprised:(البته به علاقتون احترام می زارم, فقط کنجکاوم)
  6. کالیگولا

    مشاعرۀ سنّتی

    دشت هایی چه فراخ! کوه هایی چه بلند! در گلستانه چه بوی علفی می آمد. من در این آبادی پی چیزی می گشتم: پی خوابی, شاید,پی نوری, ریگی, لبخندی.
  7. کالیگولا

    مشاعرۀ سنّتی

    تیغم به دل شکسته, ولی از کدام خصم؟! زخمم به جان نشسته, ولی در کدام جنگ؟! ما در نبردی بی ثمر جان سپردیم!
  8. کالیگولا

    مشاعرۀ سنّتی

    آنکه ملکی داشت در زیر نگین/ این زمان شد توتیا زیر زمین گر شهنشه بود, ور پرویز بود/ گشت در خاک لحد ناچیز زود (magsod)
  9. کالیگولا

    مشاعرۀ سنّتی

    آنکه ملکی داشت در زیر نگین/ این زمان شد توتیا زیر زمین گر شهنشه بود, ور پرویز بود/ گشت در خاک لحد ناچیز زود (magsod)
  10. کالیگولا

    مشاعرۀ سنّتی

    دلم را داغ عشقی بر جبین نه/ زبانم را بیانی آتشین ده
  11. کالیگولا

    مشاعرۀ سنّتی

    در این اندیشه ها می سوخت چون شمع/که گرد آلود پیدا شد سواری به پیش پادشه افتاد بر خاک/شهنشه گفت:آمد؟ گفت: آری. پس آنگه کودکان را یک به یک خواست/نگاهی خشم آگین اندر هوا کرد به آب یده اول دادشان غسل/ سپس در دامن دریا رها کرد
  12. کالیگولا

    گاهی....

    گاهی چه زود دیر می شود! گاهی چه زود فرصتها را از دست می دهیم!!!! باید به تو می گفتم! باید به تو می گفتم در ذهن لعنتیم چی می گذره! باید می گذاشتم آتشفشان درونم فوران کند! باید حرف می زدم! نباید خیال می کردم که با نگاه می شود همه چیز را فهمید! نباید.... گلایه ای از تو ندارم! با شادی تو من نیز...
  13. کالیگولا

    هدايت در ملتقاي خيام و کافکا

    قربان شما! همین که لطف کردین و سر زدین سر افراز فرمودین!
  14. کالیگولا

    هدايت در ملتقاي خيام و کافکا

    هدايت در ملتقاي خيام و کافکا(بخش سوم) هدايت در ملتقاي خيام و کافکا(بخش سوم) در کتاب نخست، يعني رباعيات...، هدايت 201 رباعي را برگزيده که بلافاصله پس از طبع صفحات اصلي ــ چنان‌که در بعدالتحرير توضيحي او و ناشر در صفحة پاياني کتاب آمده است ــ بر او معلوم شده که از آن ميان چهار رباعي از خيام...
  15. کالیگولا

    کی می آیی؟

    قربان شما! قابلی نداره! گفتم یه کم مثبت شیم شاید تاثیر بزاره!
  16. کالیگولا

    کی می آیی؟

    به به! واقعا کم آوردم! واقعا کارتون 20هست! تبریک عرض می کنم! و رسما سر تعظیم فرو می ارم! جدا متعجبم کردین!!!!!! Rock on my lady:gol::gol::gol::gol:
  17. کالیگولا

    هدايت در ملتقاي خيام و کافکا

    هدايت در ملتقاي خيام و کافکا(بخش دوم) هدايت در ملتقاي خيام و کافکا(بخش دوم) از طرف ديگر، چنان‌که مي‌دانيم، هدايت کمابيش همين رابطه را با نويسندة نام‌آور چک فرانتس کافکا نيز داشته است، و گرايش و ارادت خود را نسبت به او، به همان صراحت، نشان داده است؛ به طوري که شناخت همه جانبة انديشه و آثار...
  18. کالیگولا

    مشاعرۀ سنّتی

    مردی در آن زمان که شدی صید گرگ آز از بهر مرده, حاجت تخت و کلاه نیست
  19. کالیگولا

    هدايت در ملتقاي خيام و کافکا

    هدايت در حوالي بيست سالگي، دو سه سالي قبل از سفر تحصيلي خود به فرانسه، در تدارک تأليف نخستين کتابش بود. او براي تآليف اين کتاب، که شامل گزيده‌اي از رباعيات خيام و مقدمه‌اي تفصيلي بر آن بود، ناگزير از غوطه خوردن در متون کهن ادب فارسي بود، که براي جواني به سن او سخت شگفت‌انگيز مي‌نمود. اين شگفتي...
  20. کالیگولا

    آیا........ ؟

    تا اون جایی که یادم میاد میگفتن دوست داشته باش تا دوستت داشته باشن! یعنی اگر در مقابل تمام چیزایی که به دیگران می دم چیزی نگیرم باید خوشال هم باشم!:surprised:
بالا