نتایح جستجو

  1. RZGH

    رضا کاظمی

    خواستم فانوسِ راهَ‌ت باشم حال آن‌که بر پیشانی‌اَت مُشتی ستاره، بر راه می‌تابید! * گفتی بمان! - در چشمانت چیزی بود که از شب هم گذر می‌کرد - ماندم، و شرم از حقارتِ فانوس شانه‌هام را لرزاند. رفتی، و بدرودی تلخ در من آغاز شد. * کاش بر پیشانی‌اَت ستاره می‌شدم نه کرم شب‌تاب بر سنگ‌های...
  2. RZGH

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    عُمری‌ست در شبِ چشم‌هات گیر انداخته‌ای دلَ‌م را حالا پَرَم می‌دهی که برو؟!
  3. RZGH

    کامران رسول زاده

    این آرایش جدیدت در شعرهام همه چیز را به هم ریخته، لا اقل موهایت را ببند، که شعرهام به باد نرود...
  4. RZGH

    کامران رسول زاده

    لا اقل بگو به ترکیب شعر های من دست نزند! تا کی هر روز موهایت را مرتب کنم؟...
  5. RZGH

    کامران رسول زاده

    وصیت کرده ام بعد از من، کسی شبیه خودم عاشقت شود، و نگذارد دست کسی بیافتی... که مثل خودم عاشقت شده...
  6. RZGH

    کامران رسول زاده

    اسمش را خودکشی نگذار، حتی نهنگی مثل من که عمق اقیانوس را دیده دلش برای سواحل تو تنگ می شود... کامران رسول زاده
  7. RZGH

    کامران رسول زاده

    دموکراسی را از نگاه تو یاد گرفتم، مرا هم مثل خودَت ندیدی...
  8. RZGH

    کامران رسول زاده

    میان نوشته های من آن چنان غرق زیباییِ خودت شده ای که نمی بینی مرا انگار، که رو به روی تو این طرفِ شعر ایستاده ام...
  9. RZGH

    کامران رسول زاده

    به کسانی که باور نمی کنند تو با منی بگو صبح ها بیایند و توی آینه ی خانه مان ببینند که سرت روی شانه ی من است...
  10. RZGH

    کامران رسول زاده

    هم من، هم تو، هم همه ی همهمه ها، همه می دانستند.. من از همه که دلگیرم هیچ، از تو هم، هیچ...
  11. RZGH

    دوستداران استاد مهدی سهیلی بیان تو

    رفت تنها آشنای بخت من رفت و با غم ها مرا تنها گذاشت چون نسیم تندپو از من گریخت آهوانه سر به صحراها گذاشت . ماه را گفتم که : ماهِ من کجاست ؟ گفت : هر شب روی در روی منست . در دل شب هرکجا مهتاب هست، ماهِ تو بازو به بازوی منست. باغ را گفتم که : او را دیده ای ؟ گفت : آری عطر این گلها...
  12. RZGH

    دوستداران استاد مهدی سهیلی بیان تو

    خداوندا! به دلهای شكستهبه تنهایان در غربت نشستهبه آن عشقی كه از نام تو خیزدبدان خونی كه در راه تو ریزدبه مسكینان از هستی رمیدهبه غمگینان خواب از سر پریدهبه مردانی كه در سختی خموشندبرای زندگی جان می فروشندهمه كاشانه شان خالی از قوت استسخنهاشان نگاهی در سكوت استبه طفلانی كه نان آور ندارند ـسر حسرت...
  13. RZGH

    گروس عبدالملکیان

    باران باشد تو باشی یک خیابان بی انتها باشد؛ به دنیا می‌گویم خداحافظ!
  14. RZGH

    گروس عبدالملکیان

    چشم های تو شناسنامه‌ی مرا عوض کردند..
  15. RZGH

    یه آهنگ تقدیم نفر بالایی کن .!.!.!

    کی اومده به جای من خراطها
  16. RZGH

    گروس عبدالملکیان

    مهم نیست خانه ات کجا باشد برای یافتنت کافی‌ست چشم‌هایم را ببندم..
  17. RZGH

    گروس عبدالملکیان

    یک لحظه خواستم؛ چون کودکی که ناشیانه دست در آتش فرو بَرَد، خواستم تو را..
  18. RZGH

    گروس عبدالملکیان

    می خواستم بمانم رفتم می خواستم بروم ماندم نه رفتن مهم بود و نه ماندن مهم من بودم که نبودم...
  19. RZGH

    گروس عبدالملکیان

    پس زندگی همین بود ؟ انگشت اشاره ای به دوردست ؟ برفی که سالها بیاید و ننشیند ؟ و عمر که هر شب از دری مخفی می آید با چاقویی کُند ...
  20. RZGH

    گروس عبدالملکیان

    تن می دهم به علامت سوال بزرگی که در دهانم گیر کرده است. پس روزهایمان همین قدر بود؟ و زندگی آنقدر کوچک شد تا در چاله ای که بارها از آن پریده بودیم افتادیم...
بالا