نتایح جستجو

  1. ahmadlinux

    وای از زرنگی ایرانی امان از ایرانی

    در این زمانه اگه بدون فکر و بدون داشتن 2 حقه به عنوان پشتیبان(البته با عرض معذرت از دوستان)دست به کاری بزنی حتما" شکست میخوری
  2. ahmadlinux

    حکایت شیخ نشینی

    پسر یک شیخ عرب برای تحصیل به آلمان رفت. یک ماه بعد نامه ای به این مضمون برای پدرش فرستاد: «برلین فوق‏العاده است، مردمش خوب هستند و من واقعا اینجا را دوست دارم، ولی یک مقدار احساس شرم می‏کنم که با مرسدس طلاییم به مدرسه بروم در حالی که تمام دبیرانم با ترن جابجا می‏شوند.» مدتی بعد نامه‏ای به این...
  3. ahmadlinux

    آواز جغد پیغام خداست

    جغدي روي كنگره هاي قديمي دنيا نشسته بود. زندگي را تماشا ميكرد. رفتن و ردپاي آن را. و آدمهايي را مي ديد كه به سنگ و ستون، به در و ديوار دل مي بندند. جغد اما مي دانست كه سنگ ها ترك مي خورند، ستون ها فرو مي ريزند، درها مي شكنند و ديوارها خراب مي شوند. او بارها و بارها تاجهاي شكسته، غرورهاي تكه...
  4. ahmadlinux

    وای از زرنگی ایرانی امان از ایرانی

    عزیز من کارمنده بعد از تحقیق فهمیده که طرف یه مولتی ملیونر است در ضمن در هیچ جا نگفته ام که اصلا" ماشینی دزدیده شده است و سوم این که طرف با خدمتکار و راننده نرفته که اونجا یه 15000دلار ناقابل اونم برای یه مولتی ملیونر از بانک قرض بگیره اول با دقت بخوان بعدا" جواب بده
  5. ahmadlinux

    حکایت جالب از بوش و بلر

    بوش و بلر سرگرم گفتگو بودند. یک نفر کنارشان نشست و پرسید که دارند راجع به چی حرف می زنند. بوش گفت: « ما قصد داریم پانزده میلیون مسلمان و یک دندانپزشک را بکشیم» مرد پرسید:« برای چی می خواهید یک دندانپزشک را بکشید؟» بوش روی شانه بلر زد و گفت:« دیدی گفتم هیچکس راجع به کشتن پانزده میلیون مسلمان سوال...
  6. ahmadlinux

    لطیفه سیاسی

    چندی پیش جوكی به زبان انگلیسی در دنیای نت زاده شد ! كه نكات ارزشمندی را در خصوص سیاست های رسانه های آمریكایی در بر داشت .ترجمه فارسی جك به شكل زیر است : مردی دارد در پارك مركزی شهر نیویورك قدم میزند كه ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله كرده است. مرد به طرف آنها می دود و با سگ درگیر می شود ...
  7. ahmadlinux

    وای از زرنگی ایرانی امان از ایرانی

    همین چند هفته پیش بود که یک ایرانی داخل بانک در منهتن نیویورک شد و یک بلیط از دستگاه گرفت. وقتی شمارش از بلندگو اعلام شد بلند شد و پیش کارشناس بانک رفت و گفت که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا را داره و به همین دلیل نیاز به یک وام فوری بمبلغ ۵۰۰۰ دلار داره کارشناس نگاهی به تیپ و لباس...
  8. ahmadlinux

    اسلام دروغین

    دکتر علی شریعتی : دموکراسی می گوید : رفیق، حرفت را خودت بزن، نانت را من می خورم مارکسیسم می گوید : رفیق، نانت را خودت بخور، حرفت را من می زنم فاشیسم می گوید : رفیق، نانت را من می خورم، حرفت را هم من می زنم و تو فقط برای من کف بزن اسلام حقیقی می گوید : نانت را خودت بخور، حرفت را هم خودت بزن و من...
  9. ahmadlinux

    بحث حضرت یونس و جواب دندان شکن کودک

    دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد. معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد زیرا با وجود اینکه پستاندار عظیم‌الجثه‌اى است امّا حلق بسیار کوچکى دارد. دختر کوچک پرسید: پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟ معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ...
  10. ahmadlinux

    عجیبت ترین وصیت نامه و بخشش پس از مرگ

    پس از مرگ یک میلیونر آمریکایی، معلوم شد که او تمام اموالش را به سه زن مسن که با او هیچ نسبتی نداشتند بخشیده است. در وصیتنامه مرد میلیونر آمده بود: ” من در جوانی، به خواستگاری این سه خانم رفتم اما هیچ کدام درخواست ازدواجم را نپذیرفتند. بنابراین به کسب و کارم چسبیدم و میلیونر شدم، حال آن که اگر...
  11. ahmadlinux

    جنی و مشت گیری از مردان

    یه روزی یه مرده نشسته بود و داشت روزنامه اش رو می خوند كه زنش یهو ماهی تابه رو می كوبه سرش. مرده میگه: برا چی این كارو كردی؟ زنش جواب میده: به خاطر این زدمت كه تو جیب شلوارت یه تیكه كاغذ پیدا كردم كه توش اسم جنى (یه دختر) نوشته شده بود … مرده میگه : وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی...
  12. ahmadlinux

    زن و مرد

    خانم ناهید نوری : به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید ! برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید ! مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید ! به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید تورا روز اول به...
  13. ahmadlinux

    تیزهوشی یک مادر شوهر زرنگ!

    خانم حمیدی برای دیدن پسرش مسعود ، به محل تحصیل او یعنی لندن آمده بود‎. او در آنجا متوجه شد که پسرش با یک هم اتاقی دختر بنام Vikki ‎ زندگی میکند. کاری از دست خانم حمیدی بر نمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود هم خیلی خوشگل بود. او به رابطه میان آن دو ظنین شده بود و این موضوع باعث کنجکاوی بیشتر او می...
  14. ahmadlinux

    راز گربه در مراقبه معابد بودائی

    در معبدی گربه ای وجود داشت که هنگام مراقبه ی راهب ها مزاحم تمرکز آن ها می شد . بنا بر این استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد . این روال سال ها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد . سال ها بعد استاد بزرگ در گذشت . گربه هم...
  15. ahmadlinux

    گفتمان شتر و مامانیش

    آورده اند روزی میان یک ماده شتر و فرزندش گفت وگویی به شرح زیر صورت گرفت: بچه شتر: مادر جون چند تا سوال برام پیش آمده است. آیا می تونم ازت بپرسم؟ شتر مادر: حتما عزیزم. چیزی ناراحتت کرده است؟ بچه شتر: چرا ما کوهان داریم؟شتر مادر: خوب پسرم. ما حیوانات صحرا هستیم. در کوهان آب و غذا ذخیره می کنیم تا...
  16. ahmadlinux

    از شانسی که در زندگیت یک بار بهت رو میده مواظبت کن!(طنز)

    تکراری خودم این تاپیک را حدود 10 روز قبل زده بودم
  17. ahmadlinux

    http://www.mdake.com/

    http://www.mdake.com/
  18. ahmadlinux

    با سلام خدمت شما دوست عزیز و تبریک سال نو برای این کار پیشنهاد میکنم که از طریق سایتهای مثل...

    با سلام خدمت شما دوست عزیز و تبریک سال نو برای این کار پیشنهاد میکنم که از طریق سایتهای مثل این سایت ولی در تالارهای تخصصی این سایتها این کار را انجام بدید ولی اگه می خواهید که به ایران بیایید و این کار را به صورت حضوری انجام بدید باید مجوز و هزارو یک کاغذ بدر نخور مربوط به این کار را از...
  19. ahmadlinux

    برای شــــنیده شدن شاید باید چون گودیوا برهـــنه شد

    (Godiva) همسر دوک کاونتری انگلیس زنی خیلی محبوب و محترم بود. وقتی ظلم شوهر و مالیات سنگینی که باعث بدبختی مردم شده بود،را مشاهده کرد . اصرار زیادی کرد به شوهرش که مالیات رو کم کنه ولی شوهرش از این کار سرباز می زد. بالاخره شوهرش یه شرط گذاشت، گفت اگر برهنه دور تا دور شهر بگردی من مالیات رو...
بالا