نتایح جستجو

  1. ahmadlinux

    محل زندگی بچه های سایت

    من از مهاباد هستم شهری که توش هر کی هر چی بگه از بد وخوب فورا" به جرم افکار جدای طلبانه ابتدا شکنجه و سپس تفهیم اتهام و بعدا" بدون هیچ دادگاه واقعی و غیر واقعی به زندان محکوم می شود جاهای دیدنی هم دخمه مادی --غار سهولان --جزیره گردشگری و ...
  2. ahmadlinux

    حسنی می گه ما از خارجه جلوتریم

    آخرين كلمات به نقل از حضرت عزرائيل آخرين كلمات به نقل از حضرت عزرائيل حسنی امام جمعه ارومیه(رضائیه) هست من که به ارومیه زیاد رفت و امد می کنم بعضی جمعه ها فقط برای خندیدن می رم اونجا وبه حرفاش گوش می دم جاتون خالی از خنده روده بر می شید
  3. ahmadlinux

    [IMG]

    [IMG]
  4. ahmadlinux

    [IMG]

    [IMG]
  5. ahmadlinux

    [IMG]

    [IMG]
  6. ahmadlinux

    [IMG]

    [IMG]
  7. ahmadlinux

    ببخشید این نام کاربری شما معنی خاصی داره من که هر چی توی فرهنگ فارسی گشتم نفهمیدم یعنی چی یعنی...

    ببخشید این نام کاربری شما معنی خاصی داره من که هر چی توی فرهنگ فارسی گشتم نفهمیدم یعنی چی یعنی پیدانکردم
  8. ahmadlinux

    کی طرفدار هیتلره؟

    از لحاظ جنایتهای از قبیل تزریق رنگ به چشم اسرا برای این که مثل اونا بشند تا کوره های ادم سوزیش که اصلا" قبول ندارم ولی از لحاظ خدمت به مردمش و بر گردانندن غرور ملیشون به اونا باید بگم که کاش توی ایران هم همچین ادمی پیدا می شد
  9. ahmadlinux

    استخدامی!!!!(بیکارا بیان تووو)

    ما که از این مدرک مهندسی کامپیوتر خیری ندیدیم یکی از همکلاسیهام داره توی یه نون سنگگی کار میکنه یکی دیگه داره توی یه ساندویجی کار می کنه یکی دیگشون هم تازگیها مغازه عروسک فروشی باز کرده منم که مغازه سنگ فروشی باز کردم دیروز همسایه مغازم به من گفت ببینم تو سواد داری ؟ من نمی دونم این پشت...
  10. ahmadlinux

    دوست من تو که از همه ما بد شانس تری تا نظر سنجی را اعلام کردی سایت ***** شد البته هیچ کس انتظار...

    دوست من تو که از همه ما بد شانس تری تا نظر سنجی را اعلام کردی سایت ***** شد البته هیچ کس انتظار این کار را نداشت ولی به هر حال شما نامید نشو چون دوستان تا جای که بتوانند به شما کمک می کنند موفق باشی
  11. ahmadlinux

    چگونه دل پسرها را ببریم!!!

    اره چادر مگه چشه این همه قشنگ دختر که چادر سرش می کنه بقول ایرج میرزا مثل بقچه پیاز میشه خیلی هم قشنگه البته دختر های بازاری مثل رنگین کمان هستند بیچاره پسرها اگه بخواندرنگهاشو بشمارند3 روز طول میکشه دیگه وقتی نمی مونه واسه این که به قد و بالاش نگاه کنه
  12. ahmadlinux

    چگونه دل پسرها را ببریم!!!

    اگه این طوریه پس چرا دخترها همیشه یه جعبه بزرگ مداد مداد رنگی دارند
  13. ahmadlinux

    نه قانوني نه منطقی

    این قدر زیاده که خودمون هم توش موندیم
  14. ahmadlinux

    خیلی جالب ولی واقعی و باور نکردنی ! گزینش رئیس دنیا

    به شما، این امکان را میدهند که از بین سه نفر یک رئیس برای دنیا انتخاب کنید که بتواند به بهترین وجه دنیا را رهبری کرده صلح و ترقی و خوشبختی برای بشریت به ارمغان بیاورد. بین این سه داوطلب کدام را انتخاب میکنید. فعلا بریم سراغ سه نامزد ریاست بر جهان شخص اول: او با سیاستمداران رشوه خوار و بد نام کار...
  15. ahmadlinux

    چگونه دل پسرها را ببریم!!!

    وقتی در صف شیر مردم جایشان را به شما نمی دهند؟ وقتی كرایه تاكسی را می دهید راننده نمی گوید قابلی نداره؟ وقتی لبخند می زنید بچه های كوچیك از ترس قیافه شماگریه می كنند ؟ وقتی راه میروید بهتر است كه راه نروید؟ آیا وقتی به زیبایی فكر می كنید همان زمانی است كه به خودتان فكر نمی كنید؟ اگر می خواهید...
  16. ahmadlinux

    نه قانوني نه منطقی

    دانشجويي پس از اينكه در درس منطق نمره نياورد به استادش گفت: قربان، شما واقعا چيزي در مورد موضوع اين درس مي دانيد؟ استاد جواب داد: بله حتما. در غير اينصورت نمي توانستم يك استاد باشم. دانشجو ادامه داد: بسيار خوب، من مايلم از شما يك سوال بپرسم ، اگر جواب صحيح داديد من نمره ام را قبول مي كنم در غير...
  17. ahmadlinux

    خاطره لطیف از دکتر علی شریعتی

    دکتر علی شریعتی : « کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود آن هم به سه دلیل؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید . و سوم – که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت! … چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم...
  18. ahmadlinux

    آخرين كلمات به نقل از حضرت عزرائيل

    آخرین کلمات یک برقکار : خوب حالا روشنش کن… آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی: من عادت ندارم با پنجرهء بسته بخوابم… آخرین کلمات یک متخصص خنثی بمب: این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه… آخرین کلمات یک نارنجک‌انداز: گفتی تا چند بشمرم؟ آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون: این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست…...
  19. ahmadlinux

    مدیر مدرسه

    مامانه ساعت ۷ صبح میآد بالای سرپسرش میگه : رضاجون بلند شو باید بری مدرسه دیرمیشه. رضا از زیر پتو میگه: نه من نمی خوام برم مدرسه اونجا هیچکس منو دوست نداره، بچه ها باهام بدن، معلما ازم متنفرن، حتی فراش مدرسه هم سایه ام با تیر میزنه. مامانه میگه: آخه رضا جون نمیشه که نری مدرسه آخه ناسلامتی تو مدیر...
  20. ahmadlinux

    اسلام دروغین

    یه داستان واقعی که برای من پیش امده را بیان میکنم ما توی دانشگاه یه روز کلاس تفسر موضعی قران که یه درس عمومی است را داشتیم جای که من توش زندگی میکنم هم سنی مذهب هستند وهم شیعه مذهب خلاصه اون روز همه خیلی زود سر کلاس حاضز بودیم البته یه دوست مسیحی هم دارم که اون روز همین جوری با من اومد و...
بالا