نتایح جستجو

در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی

تا بوی زلف یار در آبادی من است هر لب که خنده ای کند از شادی من است

خوبم ممنون :) تو خوبی؟ مرسی بابایی :D شبت بخیر :gol:

آزمایش دی ان ایم نشونت بدم حل اجی:D باشه تو رو بیشتر دوست داشته باشه من بزرگترم گذشت میکنم :)

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود شب شمام بخیر :gol:

منم خیلی وارد نیستم،بیشتر حسی مینویسم از اشناییتون خوشحال شدم ،شبتون بخیر :gol:

دلم بی وصل ته شادی مبیناد زدرد و محنت آزادی مبیناد خراب آباد دل بی مقدم تو الهی هرگز آبادی مبیناد "بابا طاهر عریان"

در طالعم نبود که با تو سفر کنم رفتم که رنج های تو را مختصر کنم شبتون بخیر

تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده بي آنكه وعده باشد در انتظار بوده شبتون بخیر

خواهش میکنم،شعر که نه یه چیزای مینویسم :redface::) بسیار عالی

ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما

سلام ممنون بابت درخواست دوستی :gol:

در نماز و در رکوع و در سجود سر بجنبد دل نجنبد این چه سود

نقش پیری را ز آب و رنگ ها نتوان زدود در زمستان برف رسوا بر سر هر بام بود

زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد از سر پیمان برفت بر سر پیمانه شد

:) چرا اینقدر حساسی؟

دوش می آمد و رخساره برافروخته بود تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بوود..

هماهنگ شدست دلت نشکنه عزیزم :biggrin:

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

من مشکلی ندارم بخوام با اجی ندا کنار بیام چیزه؟...:razz::cool: