نتایح جستجو

  1. floe

    ••๑۩๑۞๑۩๑ مسابقه بزرگ ادبی این عکس متعلق به کیست؟ دارای جایزه ویژه ๑۩๑۞๑۩๑ ••

    اکبر رادی اکبر رادی (۱۰ مهر ۱۳۱۸ - ۵ دی ۱۳۸۶) نمایش‌نامه‌نویس معاصر ایرانی بود. اکبر رادی در شهر رشت زاده شد. او در ده سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره...
  2. floe

    آره مهم اینه که این بزرگان رو بشناسیم:w16:

    آره مهم اینه که این بزرگان رو بشناسیم:w16:
  3. floe

    میدونی یه چیز دیگه هست بازم باید بگم اگه عوضش کنی بهتره چون خود عکس اسمش رو میگه (الان که دقت...

    میدونی یه چیز دیگه هست بازم باید بگم اگه عوضش کنی بهتره چون خود عکس اسمش رو میگه (الان که دقت کردم فهمیدم) یعنی اگه روی عکس راست کلیک کنی با اسم Raadi-Kaanoun ذخیره میشه که به راحتی میشه فهمید کیه !!!!!! آخیه مامانی چقد باید عکس عوض کنی.
  4. floe

    خواهش میشه مامانی نمیخواستم که همه بفهمن ولی متاسفانه اینطوری شد میدونی که چی میگم !!! ولی اشکال...

    خواهش میشه مامانی نمیخواستم که همه بفهمن ولی متاسفانه اینطوری شد میدونی که چی میگم !!! ولی اشکال نداره در ضمن عکس مشکلی رو انتخاب کردی ها حالا حالاها باید بگردیم ببنیم کیه!!!!!!
  5. floe

    سلام مامان گلاب (گل) خوبی؟! ببین عکسی که گذاشتی رو قبلا یکی دیگه گذاشته اگه عوضش کنی خوب میشه...

    سلام مامان گلاب (گل) خوبی؟! ببین عکسی که گذاشتی رو قبلا یکی دیگه گذاشته اگه عوضش کنی خوب میشه مرسی
  6. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    در دلم تا برق عشق او بجست رونق بازار زهد من شکست چون مرا می‌دید دل برخاسته دل ز من بربود و درجانم نشست
  7. floe

    ما همیشه در حال دعای دوستان هستیم

    ما همیشه در حال دعای دوستان هستیم
  8. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    در چشم من آمد آن سهی سرو بلند بربود دلم ز دست و در پای افکند این دیده‌ی شوخ می‌برد دل به کمند خواهی که به کس دل ندهی دیده ببند
  9. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    تو هرچه بپوشی به تو زیبا گردد گر خام بود اطلس و دیبا گردد مندیش که هرکه یک نظر روی تو دید دیگر همه عمر از تو شکیبا گردد
  10. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    در وهم نیاید که چه شیرین دهنی اینست که دور از لب ودندان منی ما را به سرای پادشاهان ره نیست تو خیمه به پهلوی گدایان نزنی
  11. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    دل می‌رود و دیده نمی‌شاید دوخت چون زهد نباشد نتوان زرق فروخت پروانه‌ی مستمند را شمع نسوخت آن سوخت که شمع را چنین می‌افروخت
  12. floe

    گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

    خدایا فضل کن گنج قناعت چو بخشیدی و دادی ملک ایمان گرم روزی نماید تا بمیرم به از نان خوردن از دست لیمان سعدی
  13. floe

    كوي دوست

    یا که به راه آرم این صید دل رمیده را یا به رهت سپارم این جان به لب رسیده را یا ز لبت کنم طلب قیمت خون خویشتن یا به تو واگذارم این جسم به خون تپیده را کودک اشک من شود خاک‌نشین ز ناز تو خاک‌نشین چرا کنی کودک نازدیده را؟ چهره به زر کشیده‌ام، بهر تو زر خریده‌ام خواجه! به هیچ‌کس مده بنده‌ی زر...
  14. floe

    رباعی و دو بیتی

    هرگز دلم از وفای تو فرد مباد یک دم ز غم تو بی‌دم سرد مباد گر وصل تو درمان دلم خواهد کرد پس یک نفس از درد تو بی‌درد مباد انوری
  15. floe

    كوي دوست

    دوش لعلت نفسی خاطر ما خوش میکرد دیده میدید جمال تو و دل غش میکرد روی زیبای تو با ماه یکایک میزد سر گیسوی تو با باد کشاکش میکرد سنبل زلف تو هرلحظه پریشان میشد خاطر خسته‌ی عشاق مشوش میکرد زو هر آن حلقه بر گوشه‌ی مه میافتاد دل مسکین مرا نعل در آتش میکرد تیر بر سینه‌ام آن غمزه‌ی فتان میزد...
  16. floe

    كوي دوست

    آن دوست که من دارم وان یار که من دانم شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر را بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم ای روی دلارایت مجموعه زیبایی مجموع چه غم دارد از من که پریشانم دریاب که نقشی ماند از طرح وجود من چون یاد تو می‌آرم خود هیچ نمی‌مانم با وصل...
  17. floe

    گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

    ثنا و حمد بی‌پایان خدا را که صنعش در وجود آورد ما را الها قادرا پروردگارا کریما منعما آمرزگارا چه باشد پادشاه پادشاهان اگر رحمت کنی مشتی گدا را خداوندا تو ایمان و شهادت عطا دادی به فضل خویش ما را وز انعامت همیدون چشم داریم که دیگر باز نستانی عطا را از احسان خداوندی عجب نیست اگر خط...
  18. floe

    رباعی و دو بیتی

    تا با غم عشق تو مرا کار افتاد بیچاره دلم در غم بسیار افتاد بسیار فتاده بود اندر غم عشق اما نه چنین زار که این بار افتاد مولوی:gol:
  19. floe

    رباعی و دو بیتی

    تا بنده ز خود فانی مطلق نشود توحید به نزد او محقق نشود توحید حلول نیست نابودن تست ورنه به گزاف باطلی حق نشود مولوی:gol:
بالا