رفتی اما نه چنان سهل که من بنشانم
ز دلم شوکت آن حس غریبی که تو را ست
رفتی اما نه چنان سهل که من بنشینم
در میان غم چشمان نجیبت در عکس
در میان رگبار
در نگاهی که مرا بی دریغت میخواند
و دگر از نفسش هیچ خبر نیست که نیست...
بچه ها این شعر مال خودمه:love:
مردان در صید عشق به وسعت نامنتهایی نامردند
تا زمانی که مطمئن به تسخیر قلبی نشده اند عشق را گدایی میکنند
اما همین که مطمئن شدند مردانگی را در کمال نامردی به جا میاورند