تنهایم
تنهای تنها
چون قطره ای که از ابر جدا میشود و تا بر زمین افتد یا بر گونه ی گلی نشیند تنهایم
چون قلبی که میشکند
چون ساقه ای که دست کودک همسایه او را شکست و در گوشه ای رها کرد تنهایم
چون برگ خشکی که بر آب گل آلود برکه میغلتد تنهایم
تنهایم چون من
چون تنهاییم...