روزی می میرم! روزی پیکره ام متلاشی خواهد شد و کرمهای مفلوک جانم را خواهند درید!
آه ای مرگ! از تو کجا می توان گریخت؟
ولی مرگ ! بدان که نابودی من بدست خودم است! نخواهم گذاشت راحت تصاحبم کنی! روزی به سراغم میایی،می دانم،می آیی که جانم را بگیری! ولی بدان قبل از اینکه با سر پنجه سردت لمسم کنی ماشه...