نتایح جستجو

دل آزرده ی ما را نسیمی بنواز.....یعنی آن جان ز تن رفته بتن باز رسان

در این خیال بسر شد زمان عمر و هنوز.... بلای زلف سیاهت بسر نمی آید

مقیم زلف تو شد دل که خوش سودایی دید.......وزآن غریب بلاکش خبر نمی آید

مردم درین فراق و در آن پرده راه نیست....یا هست و پرده دار نشانم نمی دهد

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود....... وین راز سر به مهر بعالم سمر شود

مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت......خرابم می کند هر دم فریب چشم جادویت

تو خود ای گوهر یکدانه کجایی آخر ........... کز غمت دیده مردم همه دریا باشد:gol:

نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد............که روز محنت و غم رو به کوتهی آورد

هان کوزه گرا بپای اگر هشیاری.......... تا چند کنی بر گل مرد مردم خواری انگشت فریدون و کف کیخسرو.............. بر چرخ نهاده ای چه میپنداری

مهندس واقعا عالی بود لذت بردم

درد ما را نیست درمان الغیاث....... هجر ما را نیست پایان الغیاث

دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او......... نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند

این کوزه چو من عاشق زاری بوده ست در بند سر زلف نگاری بوده ست این دسته که بر گردن او میبنی دستی است که بر گردن یاری بوده است رباعیات حکیم خیام نیشابوری

سرامیکی فراتر از بدن انسان سراغ داری مهندس؟:smile: بگم بعضی از خواصشو که تا حالا به ذهنم رسیده؟ از استحکام مکانیکیش بگم؟( کل اسکلت بدن انسان مخصوصا استخوان ها) مقاومت به سایش؟(مفاصل استخوانی) رنگدانه؟( رنگ پوست، مو ، چشم) الکترو اپتیک؟ ( چشم و عصب بینایی) الکترو مگنتیک؟( هاله های انرژی اطراف...

سلام مهندس دیدم دستت درد نکنه عالی بود. آقا اون مطالب دیرگداز آمادست فقط وقت نمی کنم تایپش کنم خیلی عجله داری؟ یه سوال یه تاپیک زدم چجوری باید بیاد این صفحه اول؟

با سلام خدمت دوستان و مهندسین عزیز و گرامی همانطور که میدونید اگر به رشته ای که درش تحصیل می کنیم یا تحصیل کرده ایم با دیدی غیر از دید علم مطلق آکادمیکی نگاه کنیم متوجه میشیم که در کنار این علم زمینی می توان علوم الهی و باطنی رو دریافت کرد لذا در این تاپیک در نظر دارم اگر دوستان آیه ای از...

پروژتون راجع به چی هست من کتاب زیاد دارم تا چند وقت پیش یه سایت بسیار بسیار عالی بود ولی الان تقریبا 2 هفتست که بسته شده:(

دی کوزه گری بدیدم اندر بازار/ برپاره گلی لگد همی زد بسیار وان گل بزبان حال با او بگفت/ من همچو تو بوده ام مرا نیکو دار

تا چند اسیر عقل هر روزه شویم / در دهر چه صدساله چه یکروزه شویم درده تو به کاسه می از آن پیش که ما/ در کارگه کوزه گران کوزه شویم بدرود

در کارگه کوزه گری رفتم دوش / دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش ناگاه یکی کوزه برآورد خروش/ کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش