علم مواد از منظر قرآنی و از دیدگاه شاعران

m_mahdi_tbt

عضو جدید
با سلام خدمت دوستان و مهندسین عزیز و گرامی
همانطور که میدونید اگر به رشته ای که درش تحصیل می کنیم یا تحصیل کرده ایم با دیدی غیر از دید علم مطلق آکادمیکی نگاه کنیم متوجه میشیم که در کنار این علم زمینی می توان علوم الهی و باطنی رو دریافت کرد لذا در این تاپیک در نظر دارم اگر دوستان
آیه ای از قرآن مجید ، بیتی از اشعار بزرگان و یا قطعه از آثار بزرگان در خاطرشون هست که به نحوی به علم مهندسی مواد مربوط میشه در اینجا بیان کنندتا در کنار دوستان لذت بیشتری از رشتمون ببریم و انگیزه بیشتری برای رشد و تعالی چه در زمینه علمی و چه در زمینه انسانی و روحانی در خودمون ایجاد کنیم.

در نظر دارم برای حسن مطلع از سوره الرحمن آیه شریفه ی 14 بحثمون رو آغاز کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم
خلق الانسان من صلصالٍ کالفخار

بنام خداوند بخشنده ی مهربان
خدا انسان را از گلی خشک مانند گل کوزه گران ( بدین زیبایی ) آفرید


خداوند بزرگترین سرامیست است
 

Hamid_MadNess

متخصص سرامیک
کاربر ممتاز
با سلام خدمت دوستان و مهندسین عزیز و گرامی
همانطور که میدونید اگر به رشته ای که درش تحصیل می کنیم یا تحصیل کرده ایم با دیدی غیر از دید علم مطلق آکادمیکی نگاه کنیم متوجه میشیم که در کنار این علم زمینی می توان علوم الهی و باطنی رو دریافت کرد لذا در این تاپیک در نظر دارم اگر دوستان
آیه ای از قرآن مجید ، بیتی از اشعار بزرگان و یا قطعه از آثار بزرگان در خاطرشون هست که به نحوی به علم مهندسی مواد مربوط میشه در اینجا بیان کنندتا در کنار دوستان لذت بیشتری از رشتمون ببریم و انگیزه بیشتری برای رشد و تعالی چه در زمینه علمی و چه در زمینه انسانی و روحانی در خودمون ایجاد کنیم.

در نظر دارم برای حسن مطلع از سوره الرحمن آیه شریفه ی 14 بحثمون رو آغاز کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم
خلق الانسان من صلصالٍ کالفخار

بنام خداوند بخشنده ی مهربان
خدا انسان را از گلی خشک مانند گل کوزه گران ( بدین زیبایی ) آفرید


خداوند بزرگترین سرامیست است


ممنون داداش من... خیلی عالی بود...
ولی سرامیک فقط رس و خاک و اینها نیست یک بخش بسیار کوچکی از سرامیکهای سنتی محسوب می شه... مهندسی سرامیک چیز دیگست...
 

m_mahdi_tbt

عضو جدید
ممنون داداش من... خیلی عالی بود...
ولی سرامیک فقط رس و خاک و اینها نیست یک بخش بسیار کوچکی از سرامیکهای سنتی محسوب می شه... مهندسی سرامیک چیز دیگست...
سرامیکی فراتر از بدن انسان سراغ داری مهندس؟:smile:
بگم بعضی از خواصشو که تا حالا به ذهنم رسیده؟
از استحکام مکانیکیش بگم؟( کل اسکلت بدن انسان مخصوصا استخوان ها)
مقاومت به سایش؟(مفاصل استخوانی)
رنگدانه؟( رنگ پوست، مو ، چشم)
الکترو اپتیک؟ ( چشم و عصب بینایی)
الکترو مگنتیک؟( هاله های انرژی اطراف بدن، سیتم عصبی)
ترمو الکتریک؟( سیستم عصبی و تعرق)
پیزو الکتریک؟( عصب های واکنش دهنده ، سیستم ضربان قلب)
پیرو الکتریک؟( سیتم عصبی )
نوین ترین فرآیند شکل دهی؟ ( تک تک اجزاء بدن)
بیو هم که دیگه از بدن شروع شده کلا:smile:
البته متاسفانه خاصیت دیرگدازیمون کمه که اینم آدمو یاد کوره ها میندازه و ... که خیلی جای تامل داره:cry:

بازم ادامه میدم که انشالله دوستانی که اومدن به تاپیک سر زدن هم شروع کنن به شرکت کردن

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند.............. گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
 

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
تاپیک جالبی هست .. امیدوارم سایر دوستان نیز همکاری کنن .( فقط خواهشاً کسی اینجا اسپم نکنه ، جسارت منو ببخشین )


از آهن بر آهن آبدار
نیاید بزخم اندرون پایدار
اگر نیستم من ستم یافته
چو آهن به کوره درون یافته
 

Hamid_MadNess

متخصص سرامیک
کاربر ممتاز
سرامیکی فراتر از بدن انسان سراغ داری مهندس؟:smile:
بگم بعضی از خواصشو که تا حالا به ذهنم رسیده؟
از استحکام مکانیکیش بگم؟( کل اسکلت بدن انسان مخصوصا استخوان ها)
مقاومت به سایش؟(مفاصل استخوانی)
رنگدانه؟( رنگ پوست، مو ، چشم)
الکترو اپتیک؟ ( چشم و عصب بینایی)
الکترو مگنتیک؟( هاله های انرژی اطراف بدن، سیتم عصبی)
ترمو الکتریک؟( سیستم عصبی و تعرق)
پیزو الکتریک؟( عصب های واکنش دهنده ، سیستم ضربان قلب)
پیرو الکتریک؟( سیتم عصبی )
نوین ترین فرآیند شکل دهی؟ ( تک تک اجزاء بدن)
بیو هم که دیگه از بدن شروع شده کلا:smile:
البته متاسفانه خاصیت دیرگدازیمون کمه که اینم آدمو یاد کوره ها میندازه و ... که خیلی جای تامل داره:cry:

بازم ادامه میدم که انشالله دوستانی که اومدن به تاپیک سر زدن هم شروع کنن به شرکت کردن

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند.............. گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند


بله همه اینها رو می دونم عزیزم... منظورم چیز دیگه بود...
سرامیک ها از شگفت انگیزترین مواد هستند... که حتی بهترین فلز هم اون خواص رو ندارند...
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
آهن در قرآن

آهن در قرآن

آهن در قرآن



عنصر آهن در علوم تجربی با علامت اختصاری Fe نشان داده میشود و دارای 26 پروتون و 26 الكترون است. البته تعدادی نیز نوترون دارد. حالا ميخواهیم ارتباط سور ه ی حدید را با این ذرات بنیادی (پروتون، الكترون و نوترون) بیابیم.در قرآن كریم نام عنصر آهن در سور ه ی حدید (به معنای آهن) ذكر شده است. خداوند در آیه ی 25 از سور ه ی حدید میفرماید: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه باس شدید و منافع للناس و لیعلم الله من ینصره و رسله بالغیب ان الله قوی عزیز. »

در عربی به آهن، «حدید » گفته میشود كه به حروف ابجد معادل 26 است. در عین حال، 26 عدد اتمی آهن است و بیانگر تعداد پروتو نهای هسته ی اتم آهن و تعداد الكترو نهای موجود در اتم آهن. همچنین سور ه ی حدید، سور ه ی شمار ه ی 57 قرآن است و 57 عدد جرمی یكی از ایزوتو پهای پایدار آهن است.
حال اگر 57 (شمار هی سور هی حدید و عدد جرمی آهن) را از 26(حدید به حروف ابجد و عدد اتمی آهن) كم كنیم، به عدد 31 خواهیم رسید. 31 تعداد نوترو نها در ایزوتوپ آهن با عدد جرمی 57 است.
كلمه ی آهن در آی هی 25 از سور هی 57 قرار دارد و تعداد كل آیه ها در سور هی حدید برابر 29 است. اگر این دو را از هم كم كنیم، به عدد چهار خواهیم رسید كه تعداد ایزوتو پهای پایدار آهن است. ه مچنین 4، تعداد لایه های اصلی الكترونی در اتم آهن است.
اگر 29 (تعداد آی ههای سور هی حدید) و 57(شمار هی سور هی حدید) را به دنبال هم بیاوریم، به سومین انرژی یونیزاسیون آهن (2957 kj/mol ) خواهیم رسید. یعنی برای جدا كردن سومین الكترون آهن و رسیدن به یون پایدار آهن، مقدار 2957 كیلوژول بر مول انرژی لازم است.
هر چند میتوان ارتباطات دیگری نیز بین سور هی حدید و مفاهیم شیمیایی عنصر آهن یافت، اما به دلیل تخصص یشدن بحث، كلام را در همین جا به پایان میرسانیم و م یگوییم: ستایش مخصوص خدای قادری است كه خالق جهان امن است و دعای خیر بر محمد(ص)و خاندان و پیروانش.


منابع
1. گلشنی، دكتر مهدی. قرآن و طبیعت. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
2. اسرار، مصطفی. دانستن یهای قرآن. انتشارات محیا.
3. http://numerical19.tripod.com/quran-chemistry.htm

اينم متنش:
مشاهده پیوست UTF-8''Hadid.pdf
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
" اهورامزدا گفت: اي جم پسر ديو جهان، زمين را با پاي خود لگدمال كن و با دستان خود خمير و مايه بساز، همچنانكه خاك را كوزه گر به گل تبديل مي كند و آنرا پهن مي سازد"

ونديداد اوستا، فرگرد دوم
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
"و به مصر سفالينه سازند از همه نوع، چنان لطيف و شفاف كه دست چون بر بيرون نهنداز اندرون بتوان ديد، از كاسه و قدح و طبق و غيره. و رنگ كنند آن را چنانكه رنگ بوقلمون را ماند، چنانكه از هر جهتي كه بداري رنگ ديگر نمايد..."


سفرنامه ناصرخسرو- حكيم ناصر بن خسرو قبادياني(قرن پنجم ه.ق)
 

Melted_Boy

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
تاپیک جالبی هست .. امیدوارم سایر دوستان نیز همکاری کنن .( فقط خواهشاً کسی اینجا اسپم نکنه ، جسارت منو ببخشین )


از آهن بر آهن آبدار
نیاید بزخم اندرون پایدار
اگر نیستم من ستم یافته
چو آهن به کوره درون یافته

اصلاً نمیبخشم!!!! التماس نکن!!!!!!!!!!!!
حداقل ذکر منبع من رو میکردی حســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــین!!!!!
اومدم بذارم همینو، دیدم شما زحمتشو کشیدی!!!!
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
ریخته گری، از آدم ها تا فلزات

ریخته گری، از آدم ها تا فلزات



گویند که اولین ریخته گر، همانا خداوند عزّوجلّ است که تمامی ابناء بشر را در آغاز خلقت آدم در دو قالب ریخته گری فرمود تا جوهره ی زن و مرد در هر یک شکل بگیرد و هر دسته در نظر دیگری سروته یک کرباس تلقّی گردد. گرچه این قالب ها در صورت، شکل های متفاوتی داشتند اما در جنس، گونه ی ماسه اش به صنف مردان تعلّق گرفت و نوع فلزی اش به جمع زنان اختصاص یافت. ناگفته پیداست که از خواص ریختنِ سرشت در قالب ماسه ای، می توان به نرخ گرم و سرد شدن آهسته، عدم انتقال حرارت و احساسات به محیط اطراف، ارزان و موقت بودن، استفاده در تولیدات انبوه و حجیم و نیز پائین بودن کیفیت سطحی محصول اشاره نمود. از سوی دیگر قالب فلزی ویژگی های منحصر به فردی همچون تغییرات ناگهانی دما و احوال درونی، گران و دائمی بودن، وقوع رخدادها و رفتارهای پیش بینی نشده، ساختار ریز و ظریف محصول همراه با خواص برتر ظاهری را عرضه می نماید. به هر روی امانت الهی بر دوش انسان قرار گرفت و مقرر گردید تا این دو گونه در کنار هم قرار گیرند و با تکیه بر یکدیگر، خواص به ظاهر متناقض را همپوشانی نمایند. اکنون سال های متمادی از آن روزهای آغازین خلقت می گذرد و همچنان از آرزوهای جنس مونث این است که ای کاش کارخانه ی ریخته گریِ ماسه ای خداوند در همان روزهای آغاز به کار، به علّت آلودگیِ زیست محیطی بسیار، تعطیل و یا به سیّاره دیگری ارجاع داده می شد و در مقابل گونه ی مذکّر بر این باور است که ای کاش یگانه خالق هستی از ابتدا این میزان مخارج را روی دست خودش و آنها نمی گذاشت تا در عوض گفتن یک "احسن الخالقین" عمری را در شنیدن ناشکری ها و غرولندهای این دو نوع مخلوقِ عجیب سپری نکند:D
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر پيامبری برای اثبات پيامبری خود معجزه يا معجزاتی داشته است. واژه «معجزه» به معنی: "ناتوان کننده" است. و به معجزات انبياء به اين خاطر معجزه اطلاق شده که "ديگران نمی توانسته اند مانند آن انجام بدهند و شکست می خورده اند. نوع معجزه يا معجزات هر پيامبری به شرايط دوران وی بستگی داشته است. مثلاً دوران حضرت صالح مردم کوه می تراشيده اند و در آن ساختمان می ساخته اند. به اين خاطر معجزه وی شکافتن کوه و درآوردن شترِ زنده از آن بوده است. دوران حضرت سـلـيـمـان عصر آهنگری و ريخته گری بوده است. به اين خاطر يکی از معجزات حضرت سليمان کار با آهـن بوده است. وی آهن را بدون اينکه حرارت بدهـد ذوب می کرده و بدون اينکه قالب ريزی کند اسباب و وسايل و قطعات ظريف و پيچيده می ساخته است (يعنی با دست آنها را شکل می داده است).
 

m_mahdi_tbt

عضو جدید


گویند که اولین ریخته گر، همانا خداوند عزّوجلّ است که تمامی ابناء بشر را در آغاز خلقت آدم در دو قالب ریخته گری فرمود تا جوهره ی زن و مرد در هر یک شکل بگیرد و هر دسته در نظر دیگری سروته یک کرباس تلقّی گردد. گرچه این قالب ها در صورت، شکل های متفاوتی داشتند اما در جنس، گونه ی ماسه اش به صنف مردان تعلّق گرفت و نوع فلزی اش به جمع زنان اختصاص یافت. ناگفته پیداست که از خواص ریختنِ سرشت در قالب ماسه ای، می توان به نرخ گرم و سرد شدن آهسته، عدم انتقال حرارت و احساسات به محیط اطراف، ارزان و موقت بودن، استفاده در تولیدات انبوه و حجیم و نیز پائین بودن کیفیت سطحی محصول اشاره نمود. از سوی دیگر قالب فلزی ویژگی های منحصر به فردی همچون تغییرات ناگهانی دما و احوال درونی، گران و دائمی بودن، وقوع رخدادها و رفتارهای پیش بینی نشده، ساختار ریز و ظریف محصول همراه با خواص برتر ظاهری را عرضه می نماید. به هر روی امانت الهی بر دوش انسان قرار گرفت و مقرر گردید تا این دو گونه در کنار هم قرار گیرند و با تکیه بر یکدیگر، خواص به ظاهر متناقض را همپوشانی نمایند. اکنون سال های متمادی از آن روزهای آغازین خلقت می گذرد و همچنان از آرزوهای جنس مونث این است که ای کاش کارخانه ی ریخته گریِ ماسه ای خداوند در همان روزهای آغاز به کار، به علّت آلودگیِ زیست محیطی بسیار، تعطیل و یا به سیّاره دیگری ارجاع داده می شد و در مقابل گونه ی مذکّر بر این باور است که ای کاش یگانه خالق هستی از ابتدا این میزان مخارج را روی دست خودش و آنها نمی گذاشت تا در عوض گفتن یک "احسن الخالقین" عمری را در شنیدن ناشکری ها و غرولندهای این دو نوع مخلوقِ عجیب سپری نکند:D

مهندس واقعا عالی بود لذت بردم
 

m_mahdi_tbt

عضو جدید
هان کوزه گرا بپای اگر هشیاری.......... تا چند کنی بر گل مرد مردم خواری
انگشت فریدون و کف کیخسرو.............. بر چرخ نهاده ای چه میپنداری
 

m_mahdi_tbt

عضو جدید
مواهب بزرگ خدا بر حضرت داوود

وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً يا جِبالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَ الطَّيْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ (سبا 10)
و همانا داوود را از سوى خود فضيلتى داديم (و گفتيم اى كوه‏ها! با او (در تسبيح خدا) هم نوا شويد و (اى) پرندگان! (همراهى كنيد) و آهن را براى او نرم كرديم.

داوود(ع) از اين توانايى كه خدا به او داده بود در بهترين طريق يعنى ساختن وسيله جهاد، آن هم وسيله حفاظت در برابر دشمن، استفاده مى‏كرد، و هرگز از آن در وسائل عادى زندگى بهره‏گيرى ننمود، و تازه از در آمد آن- طبق بعضى از روايات- علاوه بر اينكه زندگى ساده خود را اداره مى‏كرد چيزى‏هم به نيازمندان انفاق مى‏نمود
آيه، بعد از ذكر اين فضيلت معنوى به ذكر يك فضيلت مادى پرداخته مى‏گويد: " و ما آهن را براى او نرم كرديم" (وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ).

در اين باره بعضي گفته اند: خداوند به صورت اعجازمانندى روش نرم كردن آهن را به داوود تعليم داد، آن چنان كه بتواند از آن مفتولهاى نازك و محكمى براى بافتن زره بسازد.
وبعضي ديگر بر اين عقيده اند كه: قبل از داوود براى دفاع در جنگها از صفحات آهن استفاده مى‏شد كه هم سنگين بود و هم اگر آن را به خود مى‏بستند چنان خشك و انعطاف ناپذير بود كه جنگجويان را سخت ناراحت مى‏كرد، هيچكس تا آن روز نتوانسته بود از مفتولهاى باريك و محكم آهن چيزى همچون زره ببافد كه همچون لباس به راحتى در تن برود و با حركات بدن نرم و روان باشد.
ولى ظاهر آيه اين است كه، نرم شدن آهن در دست داود به فرمان الهى و به صورت اعجاز انجام مى‏گرفت، چه مانعى دارد همان كسى كه به كوره داغ خاصيت نرم كردن آهن را داده، همين خاصيت را به شكل ديگر در پنجه ‏هاى داود قرار دهد؟ در بعضى از روايات اسلامى نيز به همين معنى اشاره شده است. (" تفسير برهان" جلد 3 صفحه 343 و تفسير" نور الثقلين" جلد 4 صفحه 315 )


نعمات را بهترين شکل ممکن مصرف کنيم !
به هر حال داوود از اين توانايى كه خدا به او داده بود در بهترين طريق يعنى ساختن وسيله جهاد، آن هم وسيله حفاظت در برابر دشمن، استفاده مى‏كرد، و هرگز از آن در وسائل عادى زندگى بهره‏گيرى ننمود، و تازه از در آمد آن- طبق بعضى از روايات- علاوه بر اينكه زندگى ساده خود را اداره مى‏كرد چيزى‏هم به نيازمندان انفاق مى‏نمود (تفسير ابو الفتوح رازى جلد 9 صفحه 192) علاوه بر همه اينها فايده ديگر اين كار آن بود كه معجزه‏اى گويا براى او محسوب مى‏شد.
بعضى از مفسران چنين نقل كرده‏اند كه" لقمان" به حضور" داوود" آمد به هنگامى كه نخستين زره را مى‏بافت، آهن را به صورت مفتول‏ها و حلقه‏هاى متعددى در مى‏آورد، و در هم فرو مى‏كرد اين منظره سخت نظر لقمان را به خود جلب كرد، و در فكر فرو رفت، ولى هم چنان نگاه مى‏كرد، و هيچ سؤال ننمود، تا اينكه داوود بافتن زره را به پايان رسانيد، برخاست و بر تن كرد و گفت چه وسيله دفاعى خوبى براى جنگ است؟! لقمان كه هدف نهايى را دريافته بود، چنين گفت الصمت حكمة و قليل فاعله!:" خاموشى حكمت است اما كمتر كسى آن را انجام مى‏دهد"! (مجمع البيان ذيل آيه مورد بحث)


كسى كه دل خود را براى خدا نرم كند، خداوند هم آهن را براى او نرم مى‏كند. «أَوِّبِي ... أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ»


پيام‏هاي آيه:

1ـ خداوند، به بندگان برگزيده‏ى خود، عطاياى ويژه‏اى مى‏دهد. «وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلًا»

2ـ هستى، شعور دارد و مورد خطاب الهى قرار مى‏گيرد. «يا جِبالُ أَوِّبِي»

3ـ مناجات موجودات، امرى حقيقى است، نه مجازى. «أَوِّبِي مَعَهُ»
4ـ دنيا و آخرت قابل جمع است. (نبوّت و تصرّف در هستى براى داوود جمع شد). «أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ»

5ـ اولياى خدا، ولايت تكوينى و قدرت بر تصّرف در هستى دارند. «أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ»

6ـ استفاده از طبيعت ارزش است. «فَضْلًا ... وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ»

7ـ كسى كه دل خود را براى خدا نرم كند، خداوند هم آهن را براى او نرم مى‏كند. «أَوِّبِي ... أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ»

8ـ ذوب آهن، سابقه‏ى ديرينه‏اى دارد. «أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ»
9ـ اولياى خدا با صنعت ارتباط داشتند. «أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ»

چگونه حضرت داوود(ع) از آهن زره جنگی می ساخت؟

در دو سوره از قرآن مجید در مورد ابداع زره مناسب ـ که یک وسیله دفاعى مؤثّر براى جنگ هاى زمان های پیشین محسوب مى شد ـ از سوى داوود(علیه السلام) پیامبر بزرگ الهى بحث شده است.
در یک جا مى فرماید: «وَ عَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوس لَّکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِّنْ بِأْسِکُمْ فَهَلْ اَنْتُمْ شَاکِرُونَ»: (و ساختن زره را بخاطر شما به او آموختیم، تا شما را در جنگهایتان (از آسیب) حفظ کند; آیا شما شکرگزار (این نعمتهاى خدا) هستید؟!)(1)
از این آیه به خوبى معلوم مى شود که ابداع و اختراع این وسیله دفاعى به تعلیم الهى، و در عصر داوود(علیه السلام) صورت گرفت; در حالى که مى دانیم ضرورتى ندارد که پیامبر الهى مبتکر و ابداع کننده چنین موضوعى باشد.
و در سوره سبأ آیات 10 و 11 مى فرماید: «وَ اَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ ـ اَنِ اعْمَلْ سَابِغَات وَ قَدِّرْ فِى السَّرْدِ وَ اعْمَلُوا صَالِحاً اِنّى بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ»: (و آهن را براى او نرم کردیم ـ (و به او گفتیم زره هاى کامل و فراخ بساز، و حلقه ها را به اندازه و متناسب کن. و عمل صالح به جا آورید که من به آنچه انجام مى دهید بینا هستم).
شکى نیست که این دستور نشان مى دهد داوود(علیه السلام) به فرمان الهى دست به ساختن وسیله بى سابقه اى زد که علم و آگاهى آن را از سوى خدا یافته بود، و خداوند مسأله نرم ساختن آهن را براى او ممکن ساخت. این مساله خواه جنبه اعجاز داشته باشد و یا به صورت یک تعلیم الهى با استفاده از وسائل و اسباب عادى صورت گرفته باشد، در هر صورت ابتکار این امر ـ ساختن مفتول هاى نازک و محکم براى بافتن زره در آن زمان به گونه اى که هم پوشیدن آن راحت باشد، و هم مانع تحرک سربازان نشود، و هم در مقابل ضربه تیر و شمشیر و خنجر مقاومت کند ـ ، کار مهم و پیچیده اى بود، و اهمّیّتش در آن عصر کمتر از ابداع سلاح هاى مهم دنیاى امروز نبود.
البته ممکن است آیه 15 سوره نمل نیز اشاره به همین علم و دانش داوود(علیه السلام) در زمینه تهیه این وسیله دفاعى یا به اضافه علوم دیگر ى داشته باشد.
آن جا که مى فرماید: «وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُدَ وَ سُلَیْمَانَ عِلْماً»: (ما به داوود و سلیمان علم مهمّى بخشیدیم).(2)(3) (1) . سوره انبیاء، آیه 80.
(2). این احتمال در تفسیر قرطبى، جلد 7، صفحه 4879 ذیل آیه مورد بحث آمده است.
(3). پیام قرآن جلد 7، ص




 
آخرین ویرایش:

Hamid_MadNess

متخصص سرامیک
کاربر ممتاز
ممنون... اون موقع فولادهای مارتنزیتی هم بوده؟:)
حضرت داوود با فورجینگ شمشیر می ساخته!!!؟؟؟
 

m_mahdi_tbt

عضو جدید
ممنون... اون موقع فولادهای مارتنزیتی هم بوده؟:)
حضرت داوود با فورجینگ شمشیر می ساخته!!!؟؟؟
تو بحث بالا که حرفی از شمشیر زده نشده راجع به زره گفته که اونم با فولاد مارتنزیتی نمیشه درست کرد تا اونجایی که من میدونم چون انعطاف لازم رو نداره:smile:
 

m.s.c

عضو جدید
[h=2]یک شعر از دکتر شریعتی[/h]نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد
نخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یک ریز و پی در پی دم گرم خویش را در گلویم سخت بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را
 

m_mahdi_tbt

عضو جدید
شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی

جهاندار هوشنگ با رای و داد ................. به جای نیا تاج بر سر نهاد
بگشت از برش چرخ سالی چهل................ پر از هوش مغز و پر از رای دل
چو بنشست بر جایگاه مهی...................... چنین گفت بر تخت شاهنشهی
که بر هفت کشور منم پادشا....................... جهاندار پیروز و فرمانروا
به فرمان یزدان پیروزگر......................... به داد و دهش تنگ بستم کمر
وزان پس جهان یکسر آباد کرد.................... همه روی گیتی پر از داد کرد
نخستین یکی گوهر آمد به چنگ.................. به آتش ز آهن جدا کرد سنگ
سر مایه کرد آهن آبگون........................... کزان سنگ خارا کشیدش برون
 

m_mahdi_tbt

عضو جدید
«باز داود زره گرد را نگر.................موم کرده آهن از تف جگر»

«ففهمناها سليمان و کلاً آتينا کلما و علماً و سخرنا مع داود الجبال يسبحن و الطير، و کنا فاعلين. و علمناه صنعة لبوس لکم لتحصنکم من بأسکم فهل انتم شاکرون». (س انبياء، ي 80ـ 79)


یادش بخیر استاد تمیزی فر سر کلاسشون گفتن شما ها میتونین به جایی برسین که آهن رو تو دستتون نرم کنید فقط باید نفستون رو تقویت کنید

 

m_mahdi_tbt

عضو جدید
چون نباشد نور دل دل نیست آن .......................چون نباشد روح جز گل نیست آن





آن زجاجی کو ندارد نور جان...............................بول و قاروره‌ست قندیلش مخوان





نور مصباحست داد ذوالجلال..............................صنعت خلقست آن شیشه و سفال
 

Hamid_MadNess

متخصص سرامیک
کاربر ممتاز
چون نباشد نور دل دل نیست آن .......................چون نباشد روح جز گل نیست آن





آن زجاجی کو ندارد نور جان...............................بول و قاروره‌ست قندیلش مخوان





نور مصباحست داد ذوالجلال..............................صنعت خلقست آن شیشه و سفال


اشاره دارد به شگفت انگیز ترین خواص سرامیکها که هیچ ماده ای جز سرامیکها نداره:) خواص نوری سرامیکها... مرسی مهندس خیلی حال کردم!!!
 

m_mahdi_tbt

عضو جدید
دوستان اگه حوصلشون گرفت بخونن ، من حیفم اومد این شعر تیکه تیکه کنم و چند بیتشو گلچین کنم ترجیح دادم کلشو بزارم که به قدرت بیان شیخ اجل ، استاد سخن سعدی شیرازی بیش از پیش پی ببریم

ان هوی النفس یقد العقال………………لایتهدی و یعی ما یقال
خاک من و تست که باد شمال………….می‌بردش سوی یمین و شمال​
ما لک فی‌الخیمة مستلقیا………………وانتهض القوم و شدوا الرحال​
عمر به افسوس برفت آنچه رفت……….دیگرش از دست مده بر محال​
قد و عرالمسلک یا ذاالفتی……………افلح من هیاء زاد المل​
بس که در آغوش لحد بگذرد…………..بر من و تو روز و شب و ماه و سال​
لاتک تغتر بمعمورة…………………یعقبها الهدم او الانتقال​
گر به مثل جام جمست آدمی…………..سنگ اجل بشکندش چون سفال
لو کشف التربة عن بدرهم……………لم یر الاکدقیق الهلال​
بس که درین خاک ممزق شدست……...پیکر خوبان بدیع الجمال​
واندرس الرسم بطول الزمان…………وانتخر العظم بمراللیال​
ای که درونت به گنه تیره شد…………ترسمت آیینه نگیرد صقال
مالک تعصی و منادی القبول…………من قبل الحق ینادی تعال؟​
زندهٔ دل مرده ندانی که کیست؟……….آنکه ندارد به خدای اشتغال​
عز کریم احد لایزول……………….جل قدیم صمد لایزال​
پادشهان بر در تعظیم او…………….دست برآورده به حکم سؤال​
کم حزن فی بلد بلقع………………..من علیها بسحاب ثقال​
بار خدایی که درون صدف………….در کند از قطرهٔ آب زلال​
ان نطق العارف فی وصفه………….یعجز عن شان عدیم المثال​
کار مگس نیست درین ره پرید………بلکه بسوزد پر عنقا و بال​
کم فطن بادر مستفهما………………عاد وقد کل لسان المقال​
فهم بسی رفت و نبودش طریق……….وهم بسی گشت و نماندش مجال​
لودنت الفکرة من حجبه…………….لاحترقت من سبحات الجلال​
بر دل عشاق جمالش خوشست…………تلخی هجران به امید وصال​
اصبح من غایة الطافه………………..یجترم العبد و یبقی النوال​
بنده دگر بر که کند اعتماد…………….گر نکند بر کرم ذوالجلال​
ان مقالی حکم فاعتبر………………...موعظة تسمع صم الجبال​
هر که به گفتار نصیحت کنان………….گوش ندارد بخورد گوشمال​
بادیة المحشر واد عمیق……………….تمتحن النفس و تمضی الجمال​
گر قدمت هست چو مردان برو…………ور عملت نیست چو سعدی بنال​
رب اعنی و اقل عثرتی……………….انت رجائی و علیک اتکال​
 
بالا