دلم واسه ی گریه تنگ شده
واسه ی یه عالمه بغض که گلوم فشار بده
دلم واسه ی از ته ته دل گریه کردن تنگ شده
دلم تنگه واسه هق هق صدام
دلم واسه مزه ی شوری اشکهام تنگ شده
دلم میخواد بشینم و فقط گریه کنم
میخوام که مژهام خیس بشن و سنگین
میدونی
دلم واسه اون دونه الماسهایی که خودشون بلدند راهشون رو صورتم...