نتایح جستجو

  1. succulent

    دنیا میدان مبارزه است ، باید بجنگی ،با غمها ، دلواپسی ها ، سختی های پیش رو. باید زندگی کنی ،...

    دنیا میدان مبارزه است ، باید بجنگی ،با غمها ، دلواپسی ها ، سختی های پیش رو. باید زندگی کنی ، عاشق شوی ، عاشقی کنی و.... اما هر چه می گذرد انگار بارت سنگین تر می شود ، کوچکتر که هستی کوله بارت سبک تر است ، مسئولیتهایت کمتر است و وابستگیهایت خیلی کمتر،دل کندن و رفتن آسان تر است ، سنت که بالا می...
  2. succulent

    چه می ماند از این دنیای ما بر جا نمی دانم چه حاصل می شود از بازی دنیا نمی دانم چرا هر کس به قدر...

    چه می ماند از این دنیای ما بر جا نمی دانم چه حاصل می شود از بازی دنیا نمی دانم چرا هر کس به قدر خویش نستاند نمی فهمم چه کس پا می نهد در جاده ی فردا نمی دانم به دنیایی که هر روزش هزاران دل ترک بیند چه کس گفته “سرای سر به سر زیبا” نمی دانم !! دل بشکسته ام را هم به مهرش “چسب” خواهم زد غرض از این...
  3. succulent

    چه می ماند از این دنیای ما بر جا نمی دانم چه حاصل می شود از بازی دنیا نمی دانم چرا هر کس به قدر...

    چه می ماند از این دنیای ما بر جا نمی دانم چه حاصل می شود از بازی دنیا نمی دانم چرا هر کس به قدر خویش نستاند نمی فهمم چه کس پا می نهد در جاده ی فردا نمی دانم به دنیایی که هر روزش هزاران دل ترک بیند چه کس گفته “سرای سر به سر زیبا” نمی دانم !! دل بشکسته ام را هم به مهرش “چسب” خواهم زد غرض از این...
  4. succulent

    چه می ماند از این دنیای ما بر جا نمی دانم چه حاصل می شود از بازی دنیا نمی دانم چرا هر کس به قدر...

    چه می ماند از این دنیای ما بر جا نمی دانم چه حاصل می شود از بازی دنیا نمی دانم چرا هر کس به قدر خویش نستاند نمی فهمم چه کس پا می نهد در جاده ی فردا نمی دانم به دنیایی که هر روزش هزاران دل ترک بیند چه کس گفته “سرای سر به سر زیبا” نمی دانم !! دل بشکسته ام را هم به مهرش “چسب” خواهم زد غرض از این...
  5. succulent

    چه می ماند از این دنیای ما بر جا نمی دانم چه حاصل می شود از بازی دنیا نمی دانم چرا هر کس به قدر...

    چه می ماند از این دنیای ما بر جا نمی دانم چه حاصل می شود از بازی دنیا نمی دانم چرا هر کس به قدر خویش نستاند نمی فهمم چه کس پا می نهد در جاده ی فردا نمی دانم به دنیایی که هر روزش هزاران دل ترک بیند چه کس گفته “سرای سر به سر زیبا” نمی دانم !! دل بشکسته ام را هم به مهرش “چسب” خواهم زد غرض از این...
  6. succulent

    چه می ماند از این دنیای ما بر جا نمی دانم چه حاصل می شود از بازی دنیا نمی دانم چرا هر کس به قدر...

    چه می ماند از این دنیای ما بر جا نمی دانم چه حاصل می شود از بازی دنیا نمی دانم چرا هر کس به قدر خویش نستاند نمی فهمم چه کس پا می نهد در جاده ی فردا نمی دانم به دنیایی که هر روزش هزاران دل ترک بیند چه کس گفته “سرای سر به سر زیبا” نمی دانم !! دل بشکسته ام را هم به مهرش “چسب” خواهم زد غرض از این...
  7. succulent

    چه می ماند از این دنیای ما بر جا نمی دانم چه حاصل می شود از بازی دنیا نمی دانم چرا هر کس به قدر...

    چه می ماند از این دنیای ما بر جا نمی دانم چه حاصل می شود از بازی دنیا نمی دانم چرا هر کس به قدر خویش نستاند نمی فهمم چه کس پا می نهد در جاده ی فردا نمی دانم به دنیایی که هر روزش هزاران دل ترک بیند چه کس گفته “سرای سر به سر زیبا” نمی دانم !! دل بشکسته ام را هم به مهرش “چسب” خواهم زد غرض از این...
  8. succulent

    به کنار پنجره ی دلواپسی می روم ... نگاهم را به جایی که خاطراتی از جنس نور است دوخته ام ... اما...

    به کنار پنجره ی دلواپسی می روم ... نگاهم را به جایی که خاطراتی از جنس نور است دوخته ام ... اما ... نمی دانم پس کی این فاصله ها نزدیک می شود ... من ... نزدیک بودن های دور را نمی خواهم ....
  9. succulent

    به کنار پنجره ی دلواپسی می روم ... نگاهم را به جایی که خاطراتی از جنس نور است دوخته ام ... اما...

    به کنار پنجره ی دلواپسی می روم ... نگاهم را به جایی که خاطراتی از جنس نور است دوخته ام ... اما ... نمی دانم پس کی این فاصله ها نزدیک می شود ... من ... نزدیک بودن های دور را نمی خواهم ....
  10. succulent

    به کنار پنجره ی دلواپسی می روم ... نگاهم را به جایی که خاطراتی از جنس نور است دوخته ام ... اما...

    به کنار پنجره ی دلواپسی می روم ... نگاهم را به جایی که خاطراتی از جنس نور است دوخته ام ... اما ... نمی دانم پس کی این فاصله ها نزدیک می شود ... من ... نزدیک بودن های دور را نمی خواهم ....
  11. succulent

    به کنار پنجره ی دلواپسی می روم ... نگاهم را به جایی که خاطراتی از جنس نور است دوخته ام ... اما...

    به کنار پنجره ی دلواپسی می روم ... نگاهم را به جایی که خاطراتی از جنس نور است دوخته ام ... اما ... نمی دانم پس کی این فاصله ها نزدیک می شود ... من ... نزدیک بودن های دور را نمی خواهم ....
  12. succulent

    به کنار پنجره ی دلواپسی می روم ... نگاهم را به جایی که خاطراتی از جنس نور است دوخته ام ... اما...

    به کنار پنجره ی دلواپسی می روم ... نگاهم را به جایی که خاطراتی از جنس نور است دوخته ام ... اما ... نمی دانم پس کی این فاصله ها نزدیک می شود ... من ... نزدیک بودن های دور را نمی خواهم ....
  13. succulent

    به کنار پنجره ی دلواپسی می روم ... نگاهم را به جایی که خاطراتی از جنس نور است دوخته ام ... اما...

    به کنار پنجره ی دلواپسی می روم ... نگاهم را به جایی که خاطراتی از جنس نور است دوخته ام ... اما ... نمی دانم پس کی این فاصله ها نزدیک می شود ... من ... نزدیک بودن های دور را نمی خواهم ...
  14. succulent

    زندگى رقص واژگان است: یکی به جرم تفاوت تنهاست، یکی به جرم تنهایى متفاوت! [IMG]

    زندگى رقص واژگان است: یکی به جرم تفاوت تنهاست، یکی به جرم تنهایى متفاوت! [IMG]
  15. succulent

    زندگى رقص واژگان است: یکی به جرم تفاوت تنهاست، یکی به جرم تنهایى متفاوت! [IMG]

    زندگى رقص واژگان است: یکی به جرم تفاوت تنهاست، یکی به جرم تنهایى متفاوت! [IMG]
  16. succulent

    زندگى رقص واژگان است: یکی به جرم تفاوت تنهاست، یکی به جرم تنهایى متفاوت! [IMG]

    زندگى رقص واژگان است: یکی به جرم تفاوت تنهاست، یکی به جرم تنهایى متفاوت! [IMG]
  17. succulent

    زندگى رقص واژگان است: یکی به جرم تفاوت تنهاست، یکی به جرم تنهایى متفاوت! [IMG]

    زندگى رقص واژگان است: یکی به جرم تفاوت تنهاست، یکی به جرم تنهایى متفاوت! [IMG]
  18. succulent

    زندگى رقص واژگان است: یکی به جرم تفاوت تنهاست، یکی به جرم تنهایى متفاوت! [IMG]

    زندگى رقص واژگان است: یکی به جرم تفاوت تنهاست، یکی به جرم تنهایى متفاوت! [IMG]
  19. succulent

    زندگى رقص واژگان است: یکی به جرم تفاوت تنهاست، یکی به جرم تنهایى متفاوت! [IMG]

    زندگى رقص واژگان است: یکی به جرم تفاوت تنهاست، یکی به جرم تنهایى متفاوت! [IMG]
  20. succulent

    هیچوقت نگفته اند که به زور باید لبخند زد ٬ بعضی وقتها باید تا نهایت آرامش گریست آنگاه تبسمی...

    هیچوقت نگفته اند که به زور باید لبخند زد ٬ بعضی وقتها باید تا نهایت آرامش گریست آنگاه تبسمی مهمان لبهایت میشود که زیباتر از رنگین کمان بعد از باران است
بالا