نتایح جستجو

  1. succulent

    موجیم و وصل ما، از خود بریدن است ساحل بهانه ای است، رفتن رسیدن است

    موجیم و وصل ما، از خود بریدن است ساحل بهانه ای است، رفتن رسیدن است
  2. succulent

    موجیم و وصل ما، از خود بریدن است ساحل بهانه ای است، رفتن رسیدن است

    موجیم و وصل ما، از خود بریدن است ساحل بهانه ای است، رفتن رسیدن است
  3. succulent

    عمری گذشت و عشق تو از یاد من نرفت دل، همزبانی از غم تو خوب تر نداشت این درد جانگداز زمن روی...

    عمری گذشت و عشق تو از یاد من نرفت دل، همزبانی از غم تو خوب تر نداشت این درد جانگداز زمن روی برنتافت وین رنج دلنواز زمن دست برنداشت تنها و نامراد در این سال های سخت من بودم و نوای دل بینوای من دردا که بعد از آن همه امید و اشتیاق دیر آشنا دل تو، نشد آشنای من از یاد تو کجا بگریزم که بی گمان تا...
  4. succulent

    نگاهت را نمی خوانم نه با مایی نه بی مایی زکارت حیرتی دارم نه با جمعی نه تنهایی گهی از خنده...

    نگاهت را نمی خوانم نه با مایی نه بی مایی زکارت حیرتی دارم نه با جمعی نه تنهایی گهی از خنده گلریزی مگر ای غنچه گلزاری ؟ گهی از گریه لبریزی مگر ای ماه دریایی ؟ چه می کوشی به طنازی که بر ابرو گره بندی به هر حالت که بنشینی میان جمع زیبایی درون پیرهن داری تنی از آرزو خوشتر چرا پنهان کنی ای جان ؟ بهشت...
  5. succulent

    شب عاشقان بی​دل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد عجبست اگر توانم که سفر کنم ز...

    شب عاشقان بی​دل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت که محب صادق آنست که پاکباز باشد به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد سخنی که نیست طاقت که ز...
  6. succulent

    شب عاشقان بی​دل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد عجبست اگر توانم که سفر کنم ز...

    شب عاشقان بی​دل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت که محب صادق آنست که پاکباز باشد به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد سخنی که نیست طاقت که ز...
  7. succulent

    شب عاشقان بی​دل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد عجبست اگر توانم که سفر کنم ز...

    شب عاشقان بی​دل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت که محب صادق آنست که پاکباز باشد به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد سخنی که نیست طاقت که ز...
  8. succulent

    ای نور دل و دیده ی جانم چونی؟ وی آرزوی هردو جهانم چونی؟ من بی لب لعل تو چنانم که مپرس تو بی...

    ای نور دل و دیده ی جانم چونی؟ وی آرزوی هردو جهانم چونی؟ من بی لب لعل تو چنانم که مپرس تو بی رخ زرد من ندانم چونی
  9. succulent

    کاش در خلوتم امشب تو فقط بودی و من آگه از این دل پر تب تو فقط بودی و من کاش هنگام دعا لب ز...

    کاش در خلوتم امشب تو فقط بودی و من آگه از این دل پر تب تو فقط بودی و من کاش هنگام دعا لب ز میان برمی خاست بی میانجیگری لب تو فقط بودی و من واژه در مطلب و دل واسطه خوبی نیست کاش بی واژه و مطلب تو فقط بودی و من واژه نامحرم و دل هرزه ولب بیگانه است کاش بی واسطه هر شب تو فقط بودی و من روزها...
  10. succulent

    عشق عشق می آفریند...عشق زندگی می بخشد...زندگی رنج به همراه دارد...رنج دلشوره می آفریند...دلشوره...

    عشق عشق می آفریند...عشق زندگی می بخشد...زندگی رنج به همراه دارد...رنج دلشوره می آفریند...دلشوره جرات می بخشد...جرات اعتماد به همراه دارد...اعتماد امید می آفریند...امیدزندگی می بخشد...زندگی عشق می آفریند...عشق عشق می آفریند....
  11. succulent

    عشق عشق می آفریند...عشق زندگی می بخشد...زندگی رنج به همراه دارد...رنج دلشوره می آفریند...دلشوره...

    عشق عشق می آفریند...عشق زندگی می بخشد...زندگی رنج به همراه دارد...رنج دلشوره می آفریند...دلشوره جرات می بخشد...جرات اعتماد به همراه دارد...اعتماد امید می آفریند...امیدزندگی می بخشد...زندگی عشق می آفریند...عشق عشق می آفریند....
  12. succulent

    عشق عشق می آفریند...عشق زندگی می بخشد...زندگی رنج به همراه دارد...رنج دلشوره می آفریند...دلشوره...

    عشق عشق می آفریند...عشق زندگی می بخشد...زندگی رنج به همراه دارد...رنج دلشوره می آفریند...دلشوره جرات می بخشد...جرات اعتماد به همراه دارد...اعتماد امید می آفریند...امیدزندگی می بخشد...زندگی عشق می آفریند...عشق عشق می آفریند....
  13. succulent

    در دلم آرزوی آمدنت می میرد و میان من و تو فاصله جا می گیرد من در این دشت جنون تنهایم من از این...

    در دلم آرزوی آمدنت می میرد و میان من و تو فاصله جا می گیرد من در این دشت جنون تنهایم من از این فاصله ها بیزارم و در این گستره فاصله ها میمیرم من میان شب و روز در تن خشک زمین من میان صحرا همه جا یکه و تنها خسته از جور زمان با تنی خورده به جان زخمی چند هستی ام رفته به باد ضجه ام را که شنید؟ جای...
  14. succulent

    خدایا عاشقم کرد و کنار من نمی مونه داره دل می کنه میره , بهم میگه پشیمونه خدایا عاشقم کرد و حالا...

    خدایا عاشقم کرد و کنار من نمی مونه داره دل می کنه میره , بهم میگه پشیمونه خدایا عاشقم کرد و حالا از بودنم سیره دل بی رحم اون حالا یه جای دیگه ای گیره خودش با من نمی مونه میگه قسمت ما اینه میذاره گردن تقدیر گناهش رو نمی بینه چه سال نحسیه امسال چه روزای بدی دارم آهای تقویم پر پاییز ازت بیزار...
  15. succulent

    خدایا عاشقم کرد و کنار من نمی مونه داره دل می کنه میره , بهم میگه پشیمونه خدایا عاشقم کرد و حالا...

    خدایا عاشقم کرد و کنار من نمی مونه داره دل می کنه میره , بهم میگه پشیمونه خدایا عاشقم کرد و حالا از بودنم سیره دل بی رحم اون حالا یه جای دیگه ای گیره خودش با من نمی مونه میگه قسمت ما اینه میذاره گردن تقدیر گناهش رو نمی بینه چه سال نحسیه امسال چه روزای بدی دارم آهای تقویم پر پاییز ازت بیزار...
بالا