نتایح جستجو

  1. succulent

    دنیای آدم برفی دنیای ساده ایست اگر برف بیاید هست اگر برف نیاید نیست مثل دنیای من...

    دنیای آدم برفی دنیای ساده ایست اگر برف بیاید هست اگر برف نیاید نیست مثل دنیای من اگر تو باشی هستم اگر نباشی .....! [IMG]
  2. succulent

    می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...

    می گویند : شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...!! و من یاد مردی می افتم ، که با ویالونش...!! گوشه ی خیابان شاد میزد...!! اما با چشمهای خیس...! [IMG]
  3. succulent

    من همون جزیره بودم ، خاکی و صمیمی و گرم ، واسه عشق بازی موجها ، قامتم یه بستر نرم ... یه عزیز...

    من همون جزیره بودم ، خاکی و صمیمی و گرم ، واسه عشق بازی موجها ، قامتم یه بستر نرم ... یه عزیز دردونه بودم ، پیشه چشم خیسه موجها ، یه نگین سبز خالص ، توی انگشتر دریا ... تا که یک روز تو رسیدی ، توی قلبم پا گذاشتی...!!! غصه های عاشقی رو ، تو وجودم جا گذاشتی... زیر رگبار نگاهت ، دلم انگار زیرو...
  4. succulent

    گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه می کنیم گاه یک نغمه آنقدر دست نیافتنی میشود که با آن...

    گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه می کنیم گاه یک نغمه آنقدر دست نیافتنی میشود که با آن زندگی می کنیم گاه یک نگاه آنچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند گاه یک عشق آنقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم [IMG]
  5. succulent

    ميشه پرنده باشي، اما رها نباشي! ميشه دلت بگيره اسير غصه ها شي! حالا كه آسمونم دنياي تازه اي...

    ميشه پرنده باشي، اما رها نباشي! ميشه دلت بگيره اسير غصه ها شي! حالا كه آسمونم دنياي تازه اي نيست اون وقت يه جا بشيني محو گذشته ها شي! ترسيده باشي از كوچ، اوجُ نديده باشي واسه يه مشتي دونه، اهلي آدما شي تو سايه ها بموني، درگير سايه ها شي مفهوم زندگي رو، از ياد برده باشي دلت بخواد...
  6. succulent

    ميشه پرنده باشي، اما رها نباشي! ميشه دلت بگيره اسير غصه ها شي! حالا كه آسمونم دنياي تازه اي...

    ميشه پرنده باشي، اما رها نباشي! ميشه دلت بگيره اسير غصه ها شي! حالا كه آسمونم دنياي تازه اي نيست اون وقت يه جا بشيني محو گذشته ها شي! ترسيده باشي از كوچ، اوجُ نديده باشي واسه يه مشتي دونه، اهلي آدما شي تو سايه ها بموني، درگير سايه ها شي مفهوم زندگي رو، از ياد برده باشي دلت بخواد...
  7. succulent

    ميشه پرنده باشي، اما رها نباشي! ميشه دلت بگيره اسير غصه ها شي! حالا كه آسمونم دنياي تازه اي...

    ميشه پرنده باشي، اما رها نباشي! ميشه دلت بگيره اسير غصه ها شي! حالا كه آسمونم دنياي تازه اي نيست اون وقت يه جا بشيني محو گذشته ها شي! ترسيده باشي از كوچ، اوجُ نديده باشي واسه يه مشتي دونه، اهلي آدما شي تو سايه ها بموني، درگير سايه ها شي مفهوم زندگي رو، از ياد برده باشي دلت بخواد...
  8. succulent

    ميشه پرنده باشي، اما رها نباشي! ميشه دلت بگيره اسير غصه ها شي! حالا كه آسمونم دنياي تازه اي...

    ميشه پرنده باشي، اما رها نباشي! ميشه دلت بگيره اسير غصه ها شي! حالا كه آسمونم دنياي تازه اي نيست اون وقت يه جا بشيني محو گذشته ها شي! ترسيده باشي از كوچ، اوجُ نديده باشي واسه يه مشتي دونه، اهلي آدما شي تو سايه ها بموني، درگير سايه ها شي مفهوم زندگي رو، از ياد برده باشي دلت بخواد...
  9. succulent

    ميشه پرنده باشي، اما رها نباشي! ميشه دلت بگيره اسير غصه ها شي! حالا كه آسمونم دنياي تازه اي...

    ميشه پرنده باشي، اما رها نباشي! ميشه دلت بگيره اسير غصه ها شي! حالا كه آسمونم دنياي تازه اي نيست اون وقت يه جا بشيني محو گذشته ها شي! ترسيده باشي از كوچ، اوجُ نديده باشي واسه يه مشتي دونه، اهلي آدما شي تو سايه ها بموني، درگير سايه ها شي مفهوم زندگي رو، از ياد برده باشي دلت بخواد...
  10. succulent

    ميشه پرنده باشي، اما رها نباشي! ميشه دلت بگيره اسير غصه ها شي! حالا كه آسمونم دنياي تازه اي...

    ميشه پرنده باشي، اما رها نباشي! ميشه دلت بگيره اسير غصه ها شي! حالا كه آسمونم دنياي تازه اي نيست اون وقت يه جا بشيني محو گذشته ها شي! ترسيده باشي از كوچ، اوجُ نديده باشي واسه يه مشتي دونه، اهلي آدما شي تو سايه ها بموني، درگير سايه ها شي مفهوم زندگي رو، از ياد برده باشي دلت بخواد...
  11. succulent

    هاردی: میخوام ازدواج كنم لورل: با كی؟ هاردی: معلومه دیگه، با یه زن. مگه تو كسیو دیدی كه با یه...

    هاردی: میخوام ازدواج كنم لورل: با كی؟ هاردی: معلومه دیگه، با یه زن. مگه تو كسیو دیدی كه با یه مرد ازدواج كنه؟ ... لورل: آره هاردی: كی؟ لورل: خواهرم ...
  12. succulent

    پرده برگير كه من يار توام عاشقم عاشق رخسار توام عشو كن ناز نما لب بگشا جان من عاشق گفتار توام...

    پرده برگير كه من يار توام عاشقم عاشق رخسار توام عشو كن ناز نما لب بگشا جان من عاشق گفتار توام بر سر بستر من پا بگذار من دل سوخته بيمار توام با وصالت زدلم عقده گشا جلوه اي كن كه گرفتار توام عاشقي سر به گريبانم من مستم و مرده ديدار توام گر روي يا تو بماني اي دوست عاشق يار وفادار توام هركه...
  13. succulent

    پرده برگير كه من يار توام عاشقم عاشق رخسار توام عشو كن ناز نما لب بگشا جان من عاشق گفتار توام...

    پرده برگير كه من يار توام عاشقم عاشق رخسار توام عشو كن ناز نما لب بگشا جان من عاشق گفتار توام بر سر بستر من پا بگذار من دل سوخته بيمار توام با وصالت زدلم عقده گشا جلوه اي كن كه گرفتار توام عاشقي سر به گريبانم من مستم و مرده ديدار توام گر روي يا تو بماني اي دوست عاشق يار وفادار توام هركه...
  14. succulent

    تو فكر خواب گلهايي كه يك شب باد ويران كرد و مـــن خواب تــــو را مي بينم و لبخند پنهانــــم تو...

    تو فكر خواب گلهايي كه يك شب باد ويران كرد و مـــن خواب تــــو را مي بينم و لبخند پنهانــــم تو مثل لحظه اي هستي كه باران تازه مي گيرد و من مرغي كه از عشق فقط بي تاب و حيرانم تو مي آيي و من گل مي دهم در سايه چشمت بــعــد از تــــو منــــــــــم با غصه هاي قلب سوزانم تو مثل چشمه اشكي كه از يك...
  15. succulent

    تـــو مـثل راز پـايـيـزي و مـن رنـگ زمـسـتانــم چگونه دل اسيرت شد قسم به شب نمي دانم تــو مــثل...

    تـــو مـثل راز پـايـيـزي و مـن رنـگ زمـسـتانــم چگونه دل اسيرت شد قسم به شب نمي دانم تــو مــثل شمـعداني ها پر از رازي و زيـبـايي و من در پيش چشمان تو مشتي خاك گلدانم تو دريايي تريني آبي و آرام و بي پايان و من موج گرفتاري اسير دست طوفانم تو مثل آسماني مهربان و آبي و شفاف و من در آرزوي قطره...
  16. succulent

    رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن بزار بهت گفته باشم...

    رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق تقصیر چشمای تو بود، وگرنه ما کجا و عشق؟ سرم تو لاک خودم و دلم یه جو هوس نداشت بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت تا اینکه پیدا شدی و گفتی ازاین چشمای خیس تو دفتر ترانه هات...
  17. succulent

    آغوش تو گناه نیست من در آغوش تو آرامش یافته ام که هیچ گناهی با آرامش مانوس نیست آغوش تو گناه...

    آغوش تو گناه نیست من در آغوش تو آرامش یافته ام که هیچ گناهی با آرامش مانوس نیست آغوش تو گناه نیست من در آغوش تو امنیت را احساس کرده ام که در هیچ گناهی امنیت محسوس نیست آغوش تو گناه نیست من در آغوش تو تمام زیبایی را لمس کرده ام که در هیچ گناهی زیبایی ملموس نیست پس امانم بده که تا ابد در...
  18. succulent

    بده دستاتو به من تا باورم شه پیشمی می دونم خوب می دونی تو، تارو پودو ریشمی تو که از دنیا گذشتی...

    بده دستاتو به من تا باورم شه پیشمی می دونم خوب می دونی تو، تارو پودو ریشمی تو که از دنیا گذشتی واسه یه خنده ی من چرا من نگذرم از یه پوستو خون به اسم تن تو خیالمم نبود دوباره عاشقی کنم ممنونم اجازه دادی با تو زندگی کنم نمی دونم چی بگم که باورت شه جونمی توی این کابوس درد رویای مهربونمی...
  19. succulent

    آرزو دارم دلت مثل بهار پر شود از لـحظه های ماندگار زندگیت خالی از اندوه و غـم لـحظه های...

    آرزو دارم دلت مثل بهار پر شود از لـحظه های ماندگار زندگیت خالی از اندوه و غـم لـحظه های شادمانی بی شمار خانهً قلبت پر از گلهای یاس نغمه خوان همچو یک قالی پر از نقش و نگار روزهایت هر یکی بهتر ز قبل خوش بـوَِد بر کام تو این روزگار هـمچو شمعی باشی و هـمراه گل من بگردم دور تو پروانه وار [IMG]
  20. succulent

    [IMG]

    [IMG]
بالا