نتایح جستجو

  1. barg

    مشاعرۀ سنّتی

    دلا من قدر وصل او ندانستم تو می دانی کنون دانستم و سودی نمی دارد پشیمانی!!!! شب همگی خوش
  2. barg

    مشاعرۀ سنّتی

    دیدم آن چشم و دل سیه که تو داری جانب هیچ آشنا نگه ندارد
  3. barg

    صنعتی اصفهان

    نه خیرم..... من گفتم صفر آزادم!!!!:razz: خوش به حال دوستات که ترم دیگه در خدمتشونی ;) خوب....دیگه لحظه ی سخت رفتنه... من با اجازتون مرخص بشم... این طور که پیداست این تاپیک به طور خصوصی شده برای من... هیشکی دیگه نیست.... :(:( هوای قامتش دارم ولی چندان که می بینم سر و برگ هوای من ندارد سرو...
  4. barg

    صنعتی اصفهان

    اگه خدا قبول کنه قربه الی الله ترم سه هستم :redface: جدی فکر می کردی من صفر صفرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :surprised: یعنی برای ترم دیگه اینجایی؟؟؟
  5. barg

    مشاعرۀ سنّتی

    دوش عقلم هوس وصل تو شیدا می کرد دلم آتشکده و دیده چو دریا می کرد
  6. barg

    صنعتی اصفهان

    ریاضی مهندسی داشتم... آخه خیلی گلابی بود...این قدر آسووووووووووون بود.....:w19: دیگه بهش فکر نمی کنم مهم نیس...... شما چیکار می کنید..بهتون خوش میذگره؟؟؟ :surprised:
  7. barg

    مشاعرۀ سنّتی

    لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است وز پی دیدن او دادن جان کار من است
  8. barg

    صنعتی اصفهان

    دقیقا شاعرشون را نمی دونم کیه..... تا اون جا که یادمه رشته اش ریاضی بوده.... شایدم صنایع :w20: شایدم.... نیدونم... بی خیال.... آقا من امروز امتحان داشتم خراب کردم...!!!!! الان افسردم...:wallbash:
  9. barg

    شازده کوچولو

    یک راز خیلی خیلی بزرگ این جا هست: برای شما هم که او را دوست دارید، مثل من هیچ چیزِ عالم مهم‌تر از دانستن این نیست که تو فلان نقطه‌ای که نمی‌دانیم، فلان بره‌ای که نمی‌شماسیم گل سرخی را چریده یا نچریده... خب. آسمان را نگاه کنید و بپرسید: «بَرّه گل را چریده یا نچریده؟» و آن وقت با چشم‌های خودتان...
  10. barg

    مشاعرۀ سنّتی

    تو می روی و مرا چشم دل به جانب توست ولی چه سود که جانب نگه نمی داری :cry:
  11. barg

    مشاعرۀ سنّتی

    نشان روی تو جستم به هر کجا که رسیدم ز مهر در تو نشانی ندیدم و نشنیدم
  12. barg

    شمع را كه به خورشيد هديه ميدهي از سر انگشتان سوخته ات مي فهمد چند شب يلدا را با كبريت هاي نمور...

    شمع را كه به خورشيد هديه ميدهي از سر انگشتان سوخته ات مي فهمد چند شب يلدا را با كبريت هاي نمور و يكي سنگ چخماق سر كرده اي!
  13. barg

    خوب كه مي انديشم مي بينم زندگي لب طاقچه عادت از ياد من و تو رفته است!!

    خوب كه مي انديشم مي بينم زندگي لب طاقچه عادت از ياد من و تو رفته است!!
  14. barg

    مشاعرۀ سنّتی

    سوختم سوختم از عشق تو چون شاخه ی خشکی به امیدی که برآید ز سر کوی تو دودم
  15. barg

    صنعتی اصفهان

    اهل دانشگاهم… روزگارم خوش نيست! ژتوني دارم ، خرده عقلی ، سر سوزن شوقي ! اوستادی دارم … ، بهتر از شمر و یزید!!! دوستانی همه چون من مشروط!!! و اتاقی که همین نزدیکیست … پشت آن کوه بلند !!!:w16: *** اهل دانشگاهم… قبله ام آموزش… جانمازم جزوه ، مهرم میز! مشتق از پنجره ها ميگيرم!! همه ذرات مخ من...
  16. barg

    مشاعرۀ سنّتی

    ما گذشتيم و گذشت آنچه تو با ما کردي تو بمان و دگران ، واي به حال دگران
  17. barg

    مشاعرۀ سنّتی

    آن کیست کاندر رفتنش صبر از دل ما می برد ترک از خراسان آمده از پارس یغما می برد
  18. barg

    شمع را كه به خورشيد هديه ميدهي از سر انگشتان سوخته ات مي فهمد چند شب يلدا را...

    شمع را كه به خورشيد هديه ميدهي از سر انگشتان سوخته ات مي فهمد چند شب يلدا را با كبريت هاي نمور و يكي سنگ چخماق سر كرده اي!
  19. barg

    شمع را كه به خورشيد هديه ميدهي از سر انگشتان سوخته ات مي فهمد چند شب يلدا را...

    شمع را كه به خورشيد هديه ميدهي از سر انگشتان سوخته ات مي فهمد چند شب يلدا را با كبريت هاي نمور و يكي سنگ چخماق سر كرده اي!
بالا