نتایح جستجو

عشق چیز عجیبی نیست نازنینم همین است که تو دلت بگیرد و من نفسم....

حسودیم می شود به اطرافت ... به هر چیز که تو را لمس کند... که تو را ببیند که صدایت را بشنود .:(

می خواهم از تو بنویسم برای تو که در تمام لحظاتم وجود داری… خنده هایم برای توست با تو بودن مرا شاد می کند… و بی تو بودن مرا گریان… تو با من هستی در حالی که در کنارم نیستی… تو با منی چون در قلب منی... قلبم را با دنیا عوض نمی کنم… چون تو در آنی و من تنها :gol:تو را دوست دارم…:gol:

پاییز از حوالی حوصله ات که بگذرد من زرد می شوم و تا کفشهای رفتنت جفت می شود غریب می مانم و نیلوفرانه دوستت دارم نه مثل مردمی که عشق را از روی غریزه نشخوار می کنند من درست مثل خودم هنوز و همیشه دوستت دارم...:gol:

بار الها برای همسایه ای که نان مرا ربود ، نان برای دوستی که قلب مرا شکست ، مهربانی برای آنکه روح مرا آزرد ، بخشایش و برای خویشتن خویش آگاهی وعشق میطلبم .

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/258616-%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B5%D8%A7%D9%84%D8%AD%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%86%D8%B3-%D8%AF%D9%84/page940

سلام ممنون دوست عزیز بابت اطلاعات مفیدی که گذاشتین خیلی بدردم خوردن ...امیدوارم بازهم به فعالیتهاتون ادامه بدین باتشکر:gol:

نفسم؛ دلم گرفته... دلم برایت تنگ شده... بااینکه از فاصله هاحست میکنم... اما دلم لمس نگاهت را میخواهد...

سلاااااااااااام منم با اینکه تو مسابقه نتونستم شرکت کنم ولی از نغمه جان تشکر میکنم مسابقه زیبایی رو طراحی کردن والبته به دوستانی که در مسابقه رتبه هم کسب کردن تبریک میگم بخاطر متنهای زیبا وبا احساسشون واقعا بهترین ها لیاقت تقدیر وتشکرند...موفق وپیروز باشید:gol::gol::gol:

صحبت از فاصله نیست، صحبت از مهر و وفاست... شاید این فاصله ها، محک عاطفه هاست...

من باران اشکهایم را در ابر چشمانم پنهان میکنم و با لبخند پوچی به نشانه تایید سر تکان می دهم اما خودم میدانم که هر گاه درون خود را میکاوم به یک غم بزرگ میرسم و آن غم نبودن ((((***توســــــــــــــــ♥♥ــــــــــــــــــــت***))))

[IMG]

[IMG]

شبي در شب ترين شبها، تو ماهم مي شوي آيا؟ تو تسليم تماشاي نگاهم مي شوي آيا؟ شبيه يك پرنده، خيس از باران كه مي آيم؟ تو با دستان پر مهرت، پناهم مي شوي آيا؟ پس از طي كردن فرسنگها راهي كه مي داني كنار خستگيها، تكيه گاهم مي شوي آيا؟ شناكردن ميان خاك را بد من بلد هستم تو اقيانوس موج آماج را هم...

زندگي با همه ي وسعت خويش........ محفل ساكت غم خوردن نيست.......... حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نيست........... اضطراب هوس ديدن و ناديدن نيست........... زندگي خوردن و خوابيدن نيست.......... زندگي جنبش جاري شدن است............ از تماشاگه آغاز حيات.......... تا به جائي كه خدا...

امروز که دل غمگین بود غم دوری تو را می پیمود شاید امروز که باران بارید به هوای دل من می بارید...

خدايا : من گمشده ي درياي متلاطم روزگارم و تو بزرگواري ! پس اي خدا! هيچ مي داني که بزرگوار آن است که گمشده اي را به مقصد برساند ؟ تا ابد محتاج ياري تو ، رحمت تو ، توجه تو ، عشق تو ، گذشت تو ، عفو تو ، مهرباني تو ، و در يک کلام ... محتاج توام

عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود... عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود شرط می بندم که فردایی _ نه خیلی دیر و دور مهربانی، حاکم کل مناطق می شود هم زمان سهمیه دلهای دلتنگ و صبور هم زمین ارثیه جانهای لایق می شود قلب هر خاکی که بشکافند نشانش عاشقی است هر گلی که غنچه زد...

[IMG]