نتایح جستجو

خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت به قصد جان من زار ناتوان انداخت نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت شراب خورده و خوی کرده می​روی به چمن که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت به بزمگاه...

لب و دندانت را حقوق نمک هست بر جان و سینه​های کباب

دلا، تا کی همی جویی منی را؟ چه داری دوست هرزه دشمنی را؟

گویــند قـــدم بـه راه مــا نـــه سر در گرو خیال ما نه گر پول خوشی به جیب داری آرام بیا به جـیب ما نه

ای آفتاب حسن‌ ٬ برون آ ٬ دمی ز ابر کان چهره مشعشع تا بانم آرزوست بشنيدم از هوای تو آواز طبل باز باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست

خواب تلخ مرغ مهتاب می خواند. ابری در اتاقم می گرید. گل های چشم پشیمانی می شکفد. در تابوت پنجره ام پیکر مشرق می لولد. مغرب جان می کند، می میرد. گیاه نارنجی خورشید در مرداب اتاقم می روید کم کم بیدارم نپنداریدم در خواب سایه ی شاخه ای بشکسته آهسته خوابم کرد. اکنون دارم می شنوم آهنگ مرغ مهتاب و گل...

برو از خانه گردون به در و نان مطلب کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را

ای باد اگر به گلشن احباب بگذری زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما

در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم کاین چنین رفته​ست در عهد ازل تقدیر ما

دارای دهر شاه شجاع آفتاب ملک خاقان کامگار و شهنشاه نوجوان

شد عرصه​ی زمین چو بساط ارم جوان از پرتو سعادت شاه جهان ستان خاقان شرق و غرب که در شرق و غرب، اوست صاحب​قران خسرو و شاه خدایگان خورشید ملک​پرور و سلطان دادگر دارای دادگستر و کسرای کی​نشان سلطان​نشان عرصه​ی اقلیم سلطنت بالانشین مسند ایوان لامکان اعظم جلال دولت و دین آنکه رفعتش دارد...

ز دست رفتن دیوانه عاقلان دانند که احتمال نماندست ناشکیبا را

بر مفرش خاک خفتگان می‌بینم در زیرزمین نهفتگان می‌بینم چندانکه به صحرای عدم مینگرم ناآمدگان و رفتگان می‌بینم

خواهش میکنم فعلا اونجا پست نمیدم تا روال کار بیاد دستم[img]

ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم وین یکدم عمر را غنیمت شمریم فردا که ازین دیر فنا درگذریم با هفت هزار سالگان سر بسریم

رفتم درستش کنم که دیدم یه شعر دیگه گفتید میشه یه کم توضیح بدی من چه جوری باید پست بدم چون تو فرومای دیگه قوانینش اینجوری نیست. من الان باید مصرع بعدی رو نوشتم باید باز هم از همون شعر مصراع بزارم یا از شعر دیگه هم میتونم این کار کنم. اگه یه کم توضیح بدی ممنون میشم

سلام،ببخشید الامن درستش میکنم

یکی ز شب گرفتگان چراغ برنمی‌کند کسی به کوچه‌سار شب درِ سحر نمی‌زند

وقت اجلم ناله نه از رفتن جانست از یار جدا می شوم این ناله از آن است

سلام دوست عزیز شما اگه میخواهید برید تو گروی عضو شی باید رو همون گروه کلیک کنی بعد پیوستن به این گروه میزنی بعدش هم جز همون گروه میشی. در رابطه با گذاشتن مطلب ،اگه میخوای پست بزاری مثل اون شعری که گذاشتی تو تاپیک غزل و قصیده همون جور ارسال میکنی ولی اگه میخوای موضوع جدید بزاری باید بری تو انجمن...