دکتر جان به پایان آمد این گفتگو اما ناگفته هم چنان باقیست:D
عزیز من دیگه چشام تار مبینه برم یه کم بهشون استراحت بدم:D
خوشحال شدم از بودنتون و خدا نگهدارتون:gol:
امروز نوشتم دیروزم نوشتم :D...
اشکال نداره انشاالله فردا شب براتون میفرستم...
بیشتر وقتا وقتی میرم دانشگاه تو راه رفتن یا تو ماشین شعرا میان تو ذهنم اون موقعا هم که نمیشه نوشته شون بعدم همیشه قشنگاش یادم میره:cry:
چند روز پیش شهرمون که بارون بارید از بارون ورعد برق فیلم گرفتم ولی هنوز لحظه هاشو فرصت نکردم جدا کنم به عنوان عکس
ولی اینم یکی از عکس های هستش که موقع ابری بودن هوا گرفتم
ممنون دکتر جان همین گل برام کافیه ..
من عاشق وگل وطبیعت ودشت وچمن و هرچی به اینا ربط داشته باشه هستم
کلا از زندگی که به دور از زندگی شهری باشه خوشم میاد :D