نتایح جستجو

  1. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  2. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  3. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    عشق را رنگ نکنیم... که در آن پهنا دشت کفتران بال به بال می روند تا فردا... یا که باغبانی می کُند ناز گل میخک را یا که دستی پُر محبت ، می کند سیب از روی درخت عشق را رنگ نکنیم... شاید در همین حوالی هست مرغ عشقی مادر بچه ها با لب باز می نگارند از دور رفتن مادر را عشق را رنگ نکنیم... شاید هست جوانی...
  4. hamedinia_m51

    رفتن...

    رفتم رفتم رفتم و بار سفر بستم با تو هستم هركجا هستم از عشق تو جاودان ماند ترانه من با ياد تو زنده ام عشقت بهانه من پيدا شو چو ماه نو گاهي به خانه من تا ريزد گل از رخت در آشيانه من رفتم و بار سفر بستم با تو هستم هركجا هستم آهم را مي شنيدي به حال زارم مي رسيدي نازت را مي خريدم تو ناز من را مي...
  5. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگه دوباره اين دل ديوونه واست دلتنگه وقت از تو خوندنه ستاره ء ترانه هام اسم تو برای من قشنگترين آهنگه بی تو يك پرنده اسير بی پروازم با تو اما ميرسم به قله آوازم اگه تا آخر اين ترانه با من باشي واسه تو سقفی از آهنگ و صدا ميسازم با يك چشمك دوباره منو زنده كن ستاره نذار...
  6. hamedinia_m51

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    زندگي ، عشق ، گذر كردن از اين روزاي سرد مردن خاطره هاي تلخ ديروز و به جاش يه عالمه لحظه گرم همه يه بهونه قشنگ مي خواد تو، آره اون بهونه اي ، اون بهونه قشنگ واسه گم كردن هر چي خاطره است كه تو ذهن خاكي يه آدم خسته ازعشق ، شده آخر يه رنج تو ، آره اون بهونه اي يه بهونه واسه فرار از عشقي نه...
  7. hamedinia_m51

    آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    دوستت دارم حتي اگر قرار باشد شبي بي چراغ، در حسرت يافتنت تمام پس كوچه ها را زير باران، قدم بزنم
  8. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    ای شب از رویای تو رنگین شده سینه از عطر توام سنگین شده ای بروی چشم من گسترده خویش شایدم بخشیده از اندوه بیش همچو بارانی که شوید جسم خاک هستیم ز الودگی ها کرده پاک ای تپش های تن سوزان من اتشی در سایه مژگان من ای زگندمزارها سر شارتر ای ز زرین شاخه ها پر بارتر ای در...
  9. hamedinia_m51

    رفتن...

    سفر غریبی داشتم توی اون چشم سیاهت سفری که برنگشتم،گم شدم توی نگاهت یه دل ساده ی ساده کوله بار سفرم بود چشم تو مثل یه سایه ،همه جا همسفرم بود من همون لحظه ی اول آخر راه می دیدم...
  10. hamedinia_m51

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    الا ای آهوی وحشی کجايی مرا با توست چندين آشنايی دو تنها و دو سرگردان دو بيکس دد و دامت کمين از پيش و از پس بيا تا حال يکديگر بدانيم مراد هم بجوييم ار توانيم که می‌بينم که اين دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش که خواهد شد بگوييد ای رفيقان رفيق بيکسان يار غريبان مگر خضر مبارک پی درآيد ز...
  11. hamedinia_m51

    آرامش...

    اگه تو پیشم میموندی غصه هام به سر میومد اگه تو پیشم میموندی غصه هام به سر میومد تو یه فانوس واسه دریا تو یه دریا واسه کشتی میون مسافرا کاش اسم ما رو می نوشتی واسه خوندن ترانه دیگه بی تو خیلی تنهام کلاغا...فقط کلاغا میپرن تو شهر رؤیام واسه ی گذشتن از شب دیگه جرأتی ندارم نمی تونم دیگه بی تو پا به...
  12. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    بچه ها شوخی شوخی به گنجشکها سنگ میزنند و گنجشکها جدی جدی میمیرند آدمها شوخی شوخی زخم میزنند و قلب ها جدی جدی میشکنند و تو شوخی شوخی لبخند میزنی و من جدی جدی عاشق میشوم ...
  13. hamedinia_m51

    كوي دوست

    دیرزمانی ست ٫برایت هیچ ننوشته ام دل تنگی خود رادرآیینه یاد تو٫ خیره نمانده ام شاید که٫ازلرزش دوباره این دل٫واهمه داشته ام راستی٫ میدانستی من هنوز می ترسم.... عهدبسته بودم سکوت را از" سنگ دم فرو بسته" بیا موزم دیرزمانی ست گونه هایم٫نافرمانی می کنند ٫اشک ها را دعوت می کنند زمانی که جرات" دوباره...
  14. hamedinia_m51

    برای تو می نویسم

    چشمهایم برای تو تویی که سرشارترین نگاهم همواره پیشکش تواست تویی که زیباترین لبخندم همواره هدیه تواست تویی که صادقانه ترین سخنانم را بی کم و کاست برایت بازگو می کنم تویی که ساده ترین خواسته هایم را بی کم و کاست از تو می خواهم تویی که ذره ذره تمامی دنیای مرا از آن خود ساختی تویی...
  15. hamedinia_m51

    دلم برای خودم تنگ میشود...

    نوشتن بهانه میخواهد مگر نه؟ کاش اینطور نبود کاش میشد بدون بهانه هم نوشت حال عجیبی دارم دوست دارم بنویسم و نمیتوانم سخت است بی بهانگی دشوار است بی یاد تو نوشتن از آن سخت تر کاش میتوانستم آرام باشم کاش میتوانستم هر روز به بهانه ای دگرگون نشوم کاش..............! اینقدر از من نخواهید شاد بنویسم وقتی...
  16. hamedinia_m51

    گفته بوديد كه به زندگي زيباتر نگاه كنم. ... ديروز كه باران باريد چترم را هم زنداني كردم تا...

    گفته بوديد كه به زندگي زيباتر نگاه كنم. ... ديروز كه باران باريد چترم را هم زنداني كردم تا شايد باران چشمانم را بشويد تا من هم به زندگي زيباتر بنگرم!!!
  17. hamedinia_m51

    گفته بوديد كه به زندگي زيباتر نگاه كنم. ... ديروز كه باران باريد چترم را هم زنداني كردم تا...

    گفته بوديد كه به زندگي زيباتر نگاه كنم. ... ديروز كه باران باريد چترم را هم زنداني كردم تا شايد باران چشمانم را بشويد تا من هم به زندگي زيباتر بنگرم!!!
  18. hamedinia_m51

    گفته بوديد كه به زندگي زيباتر نگاه كنم. ... ديروز كه باران باريد چترم را هم زنداني كردم تا...

    گفته بوديد كه به زندگي زيباتر نگاه كنم. ... ديروز كه باران باريد چترم را هم زنداني كردم تا شايد باران چشمانم را بشويد تا من هم به زندگي زيباتر بنگرم!!!
  19. hamedinia_m51

    گفته بوديد كه به زندگي زيباتر نگاه كنم. ... ديروز كه باران باريد چترم را هم زنداني كردم تا...

    گفته بوديد كه به زندگي زيباتر نگاه كنم. ... ديروز كه باران باريد چترم را هم زنداني كردم تا شايد باران چشمانم را بشويد تا من هم به زندگي زيباتر بنگرم!!!
  20. hamedinia_m51

    گفته بوديد كه به زندگي زيباتر نگاه كنم. ... ديروز كه باران باريد چترم را هم زنداني كردم تا...

    گفته بوديد كه به زندگي زيباتر نگاه كنم. ... ديروز كه باران باريد چترم را هم زنداني كردم تا شايد باران چشمانم را بشويد تا من هم به زندگي زيباتر بنگرم!!!
بالا