از شاملو...
از شاملو...
من فکر میکنم،هرگز نبوده قلب من،این گونه گرم و سرخ
احساس می کنم در بدترین دقایق این شام مرگ زای
چندین هزار چشمه ی خورشید در دلم،می جوشد از یقین
احساس میکنم در هر گوشه و کنار این شوره زار یأس
چندین هزار جنگل شاداب،ناگهان می روید از زمین
آه ای یقین گمشده،ای...