یک هفته پیش حرم بودم چقد آرامش داشتم کنار آقای مهربونم
انقد دلتنگشونم که انگار چند ساله نرفتم مشهد
راستشو بخوایین قبل اینکه برسم حرم یه عالمه درددل داشتم که
باهاشون در میون بذارم اما تا رسیدم تا چشام به گنبد طلاییش
افتاد مات و مبهوت شدمو فقط اشک میریختم
جونم بشه قربونش ایشالاه
راستی من رو آقا...