نتایح جستجو

  1. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    بر درگه دوست، هر که صادق برود تا حشر ز خاطرش علائق برود صد ساله نماز عابد صومعه‌دار قربان سر نیاز عاشق برود شیخ بهایی
  2. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    دوش می آمد و رخساره برافروخته بود تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود
  3. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    قفس تنگ فلک، جای پرافشانی نیست یوسفی نیست در این مصر که زندانی نیست صائب تبربزی
  4. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    دل به کوشش آرزو را پخته نتوانست کرد در بغل نتوان رساندن میوه های خام را - صائب تبریزی
  5. baran 2012

    مشاعره با شعر سعدی

    یا چهره بپوش یا بسوزان بر روی چو آتشت سپندی
  6. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    یک روز رسد غمی به اندازه کوه یک روز رسد نشاط اندازه دشت افسانه زندگی چنین است گلم در سایه کوه باید از دشت گذشت مجتبي كاشاني
  7. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    ماییم و می و مطرب و این کنج خراب جان و دل و جام و جامه پر درد شراب فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب
  8. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    تا کي غم آن خورم که دارم يا نه وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه پرکن قدح باده که معلومم نيست کاين دم که فرو برم برآرم يا نه خیام
  9. baran 2012

    [IMG]

    [IMG]
  10. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    آدمی به خوب و بد همیشه عادت می کنه هر کسی یه جور خداوندو عبادت می کنه
  11. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما :دی شبت خوش خانومی :gol:
  12. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم ویران شود این شهر که میخوانه ندارد ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما:) تا به منزلگه دل کرد نسیمش گذری می وزد هر نفسی بوی خوش از محفل ما
  13. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    توبه ام را بت مستی،به یکی جام شکست اولین شیشه نبود اینکه در اسلام شکست
  14. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم در میان لاله و گل آشیانی داشتم
  15. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    :smile: یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود دانی که چرا زمیوه ها سیب نکوست نیمی رخ عاشق است و نیمی رخ دوست
  16. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    چون دوستم بودی گفتم :redface: ای همه ی هستی ام از آن تو جان و دلم بسته ی پیمان تو
  17. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    دوست نباشد به حقیقت که او دوست فراموش کند در بلا
  18. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    عزیزم مصرع دوم اینه : تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده‌ام من درد تو را ز دست آسان ندهم دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
  19. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    تو نیکی کن به مسکین و تهیدست که نیکی خود سبب گردد دعا را
  20. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    آسمان بوي اجابت مي دهد بس که قنديل دعا آويخته است
بالا