نتایح جستجو

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد دل رمیده ما را انیس و مونس شد

آتشِ سوزان نکند با سپند آنچه کند دودِ دلِ دردمنـد

تویی تصویر رویایی زن در یادهای من تو را من بارها با خاطراتم روبه رو کردم تو پیدا می شوی در قاب دل، ای عشق، هر ساعت که من این شیشه را با اشکهایم شستشو کردم محمدرضا ترکی

لب بر لب كوزه بردم از غایت آز، تا زو طلبم واسطة عمر دراز، لب بر لب من نهاد و می گفت براز می خور، كه بدین جهان نمی آیی باز! خیام

سلام ممنون از دعوتت خانومی :gol: منم با موضوع " نقش بر آب " موافقم.

[IMG]

سلام ممنون از شما چشم حتما ،منم التماس دعا دارم :gol:

ای پـــــادشه خوبــــان داد از غــــم تنهایــی دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی ممنون از همراهیتون شب خوش:gol:

مــا ز یاران چشم یـــاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

در خور مستی ما، رطل و خم و ساغر نیست مـــا از آن بـــاده کشانیم، کـــــه دریــــا زده ایم همای شیرازی

دلی است در بــرم از آبگینــه نازک تــر که گر غبار نشیند بر او شکسته شود

نیابد مــــراد آنکه جوینـده نیست که جویندگی عین بالندگی ست خواهش میکنم

مصرع دومش اینه دوست عزیز تو می‌روی به سلامت سلام من برسانی یار رب چه چشمه ای است محبت که من از آن یک قطـــــــره آب خـــــوردم و دریـــــا گـــریستــم

همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس که دراز است ره مقصد و من نو سفرم

مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است زان رو سپرده اند به مستی و شراب مدام ما

توبه ام را بت مستی،به یکی جام شکست اولین شیشه نبود اینکه در اسلام شکست

ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست عالمی داریم در کنج ملال خویشتن سایه‌ی دولت همه ارزانی نودولتان من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن

یافتـــم روشندلی، از گریـــه های نیمه شب خاطری چون صبح دارم، از صفای نیمه شب

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس

تو را نادیدن ما غم نباشد که در خیلت به از ما کم نباشد