نتایح جستجو

  1. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم خواهش میکنم عزیزم
  2. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    نازک آرای تن ساقه گلی که به جانش کشتم و به جان دادمش آب ای دریغا به برم می شکند
  3. baran 2012

    سلام ممنون بابت درخواست :gol:

    سلام ممنون بابت درخواست :gol:
  4. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    تو ای تنها تر از تنها به دنبال تو می گردم توای پیدا و ناپیدا به دنبال تو می گردم
  5. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    یک دم از خیال من، نمی‌روی ای غزال من دگر چه پرسی ز حال من
  6. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    باز امشب دل من غرق گله شد بیتاب و بی رمق بی حوصله شد
  7. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    دوش می آمد و رخساره برافروخته بود تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود دوستان ممنون از همراهی ،شب خوش :gol:
  8. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    مو سپيد آخر شدي اي برف تا سرانجامم چنين ديدي در دلم باريدي... اي افسوس بر سر گورم نباريدي
  9. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    ببخشید این شعری که گفتید از کیه؟ دل پاكيزه به كردار بد آلوده مكن تيرگي خواستن از نور گريزان شدنست
  10. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    یــکی درد و یــکی درمان پســـندد یک وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پســندم آنچه را جانان پسـندد بابا طاهر
  11. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم جامه ی کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
  12. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    بر خیر و مخور غم جهان گذران خوش باشو دمی به شادمانی گذران
  13. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم
  14. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا چشمیست خون افشان از آن چشم و از آن ابرو جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو زنونه نبود :|
  15. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    درآن نفس ک بمیرم درآرزوی تو باشم بدان امید دهم جان ک خاک کوی تو باشم..
  16. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    سلام عزیزم ، باز سرعت این تاپیک رفت بالا:) دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت تدبیر ما به دست شراب دوساله بود
  17. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین كس واقف ما نیست كه از دیده چه‌ها رفت
  18. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    ما نظر از خرقه پوشان بسته ایم دل بـه مهـر بـاده نوشـان بسته ایم جـان بکــوی مـی فـروشـــان داده ایم در بـه روی خود فــــروشـــان بستـــه ایم رهی معیری
  19. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    تار و پود عالم امکان، به هم پیوسته است عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد
  20. baran 2012

    مشاعرۀ سنّتی

    دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
بالا