همگان به جست و جوی خانه میگردند،
من کوچهی خلوتی را میخواهم،
بیانتها برای رفتن
بیواژه برای سرودن...
و آسمانی برای پرواز کردن،
عاشقانه اوج گرفتن، رها شدن
دلم خوش نیست...
غمگینم...
کسی شاید نمیفهمد...
کسی شاید نمیداند...
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی...
تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی...
عجب احساس زیبایی...!
تو هم شاید نمیدانی...!!
دلم خوش نیست...
غمگینم...
کسی شاید نمیفهمد...
کسی شاید نمیداند...
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی...
تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی...
عجب احساس زیبایی...!
تو هم شاید نمیدانی...!!
باد و باران دیگرحرفی بامن نمی زنند
وگرنه حتما شعری داشتم
که نم نمک درباد بخوانم
پاییز مرا به بادفراموشی سپرده ست
وگرنه آوازی داشتم
به باد بدهم
کوچه های مهر
دیگر مرابه چشم کودک دبستانی نمی بینند
وگرنه حتما بهانه ای می یافتم
تا مثل باد
در کوچه ها بدوم...
باد و باران دیگرحرفی بامن نمی زنند
وگرنه حتما شعری داشتم
که نم نمک درباد بخوانم
پاییز مرا به بادفراموشی سپرده ست
وگرنه آوازی داشتم
به باد بدهم
کوچه های مهر
دیگر مرابه چشم کودک دبستانی نمی بینند
وگرنه حتما بهانه ای می یافتم
تا مثل باد
در کوچه ها بدوم...
باد و باران دیگرحرفی بامن نمی زنند
وگرنه حتما شعری داشتم
که نم نمک درباد بخوانم
پاییز مرا به بادفراموشی سپرده ست
وگرنه آوازی داشتم
به باد بدهم
کوچه های مهر
دیگر مرابه چشم کودک دبستانی نمی بینند
وگرنه حتما بهانه ای می یافتم
تا مثل باد
در کوچه ها بدوم...