9مرد و 1 زن به ریسمانی که از بالگرد آویزان بود چنگ زده بودند،خلبان اطلاع داد که وزن هلیکوپتر سنگین است و باید یکی از آنها فداکاری کند و برای نجات جان بقیه ریسمان را رها کند....همگی به هم نگاه کردند و منتظر فرد فداکار بودند...ناگهان زنی که در بین آنها بود شروع به سخن گفتن کرد و چنین گفت:ما...